پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات | دفاع مقدس
پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات | دفاع مقدس

.
.
در پنجمین شماره‌ گاهنامه‌ "مثبت+دانش آموز"
شهادت از جنس دخترانه، عزت و احترام زن و نیز پاسخی به گناه بی حجابی و... را بخوانید:
 نسخه مطالعه (اندازه A4)
:: آرشیو نشریات
[ روابط دختر و پسر ] [ خود ارضایی ] [ نماز ] [ کتاب ] [ فرهنگ حسینی ] [ چی بپوشم؟ ] [ گناه ممنوع ]

   - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -     مشاهده همه
           
میهمان داریم   بیست و یک روز بعد   خانه ای کنار ابرها   فهرست مقدس   دیدن این فیلم جرم است   حق السکوت   یک وجب از آُسمان
 
  تا حالا شده به عشقی به غیر از عشق به آدما فکر کنید؟
  مثلا عشق به حجاب؟
  راستش من نوع حجابم رو خودم انتخاب کردم...
  :: آرشیو رادیو سادات  

#چی_ببینید [14] - دیده بان

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست


🎥 #ببینید | سینمایی "دیده بان"
درحالیکه ارتباط بانیروهای خودی قطع شده و #سقوط منطقه نزدیک است، عارفی زیر آتش #دشمن برای پیوستن به خط کمین و دیده بانی حرکت میکند که...

📥 دریافت: lish.ir/Hrk

[2] .. "حاج احمد متوسلیان/ #freemotevaselian"

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

[2] .. "حاج احمد متوسلیان/#freemotevaselian"
بعد از عمليات بيت‌المقدس و فتح خرمشهر
زماني كه خدمت حضرت امام شرفياب شديم
حاج احمد از ناحيه پا مجروح شده بود و عصا در دست داشت.
وقتي كه خدمت امام رسيديم
ايشان با امام ملاقات خصوصي هم داشت براي عرض گزارش.
زماني كه از خدمت امام برمي‌گشت
ديدم كه برادر احمد عصا در دست ندارد
و خيلي سريع و خيلي خوب دارد حركت مي‌كند
و اصلاَ احساس ناراحتي نمي‌كند.
من از ايشان پرسيدم كه عصا را چه كردي.
گفت زماني كه خدمت امام بودم
امام پرسيدند كه پايت چه شده است
گفتم كه مجروح و زخمي هستم.
حضرت امام دستي بر زخم پايم كشيدند
و فرمودند ان شاءالله اين زخم خوب مي‌شود.
من از آن لحظه ديگر احساس درد ندارم و نياز به عصا هم ندارم.

#کتاب_بخوانیم [2] - فتاح2

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

 

[2] .. "#کتاب_بخوانیم"
پاهای اسیر ...
نجام دادن فعالیت های ورزشی به صورت فردی و گروهی شور و نشاط زیادی بین اسرا به وجود آورده بود. به طوری که تا مدت ها روحیه ی خسته و پژمرده بچه ها را شاد و تحمل سختی ها و مرارت های دوران اسارت را کمی آسان می کرد. برای همین عراقی ها چشم دیدن شادی بچه ها را نداشتند. در یکی از مسابقات فوتبال، علی بیات، بعد از اینکه در آن بازی گل زد، وسط زمین رفت و مثل ورزش های باستانی دور خودش چرخید و شادی کرد. اندام درشتی داشت و با مهارت خاصی این کار را انجام می داد. عراقی ها تا این صحنه را دیدند، با دبه ای نفت به طرف زمین آمدند و گفتند:«چرا شادی می کنید؟ شادی برای اسیر ممنوعه.»
آنها علی را از سایر اسرا جدا کردند، روی پاهایش نفت ریختند و پاهای علی را تا زانو سوزاندند. فقط پاهای علی نبود که می سوخت، دل همه ی ما آتش گرفته بود. صحه ی دردآوری بود. بوی سوختن پاهای علی همراه فریادهایش همه ی فضای اردوگاه را پر کرده بود. ما هم هیچ کاری از دستمان بر نمی آمد و فقط نگاه می کردیم. برای بعضی دردها نه می توان گریه کرد و نه می توان فریاد زد. برای بعضی دردها فقط می توان نگاه کرد و بی صدا شکست. این همه قساوت فلب عراقی ها باور کردنی نبود. تا مدت ها بعد از اسارت لب به کباب نزدم؛ چون بوی سوختن و کباب شدن گوشت پاهای علی برایم تداعی میشد ...
:: خاطرات فتاح محمّدی از اسارتگاه های عراق

[1] .. "حاج احمد متوسلیان/ #freemotevaselian"

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

[1] .. "حاج احمد متوسلیان/#freemotevaselian"
از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد.
برای عملیات مهمات كم داشتند.
رفته بود توی فكر.
پیرمردی آمد و كنارش ایستاد.
لباس بسیجی تنش بود.
فكر می‌كرد او را قبلاً جایی دیده است،
اما هر چه فكر می كرد یادش نمی آمد كجا.
پیرمرد به او گفته بود:
"تا ائمه را دارید، غم نداشته باشید. توی عملیات پیروز می شید. عملیات بعدی هم اسمش بیت المقدسه. بعد هم می‌ریم لبنان. دیگه هم برنمی گردی."
گریه می كرد و برای من تعریف می كرد.


  عضویت در خبرنامه                                        

صفحه نخست | آرشیو مطالب | تماس با ما | عضویت | عناوین مطالب | لينك rss | سفارش طراحی | ارسال مطلب
Mail: sadatstu@gmail.com
تمامی حقوق مطالب و تصاویر پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات وقف مادر سادات است.
» انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست «