پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات | سوال
پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات | سوال

.
.
در پنجمین شماره‌ گاهنامه‌ "مثبت+دانش آموز"
شهادت از جنس دخترانه، عزت و احترام زن و نیز پاسخی به گناه بی حجابی و... را بخوانید:
 نسخه مطالعه (اندازه A4)
:: آرشیو نشریات
[ روابط دختر و پسر ] [ خود ارضایی ] [ نماز ] [ کتاب ] [ فرهنگ حسینی ] [ چی بپوشم؟ ] [ گناه ممنوع ]

   - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -     مشاهده همه
           
میهمان داریم   بیست و یک روز بعد   خانه ای کنار ابرها   فهرست مقدس   دیدن این فیلم جرم است   حق السکوت   یک وجب از آُسمان
 
  تا حالا شده به عشقی به غیر از عشق به آدما فکر کنید؟
  مثلا عشق به حجاب؟
  راستش من نوع حجابم رو خودم انتخاب کردم...
  :: آرشیو رادیو سادات  

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» مروارید یا گردو

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» مروارید یا گردو

پرسمان دانش آموزی
مبحث: روابط دختر و پسر
چرا ارتباط؛ انگیزه های ارتباط؟ » در جستجوی محبت

سوال9: مدتی است به فکر رابطه با جنس مخالف هستم. به این دلیل که دوستانم همیشه به من می گویند: تو اُمّل و بی عرضه ای چون نمی توانی با جنس مخالفت رابطه ی دوستی داشته باشی! البته مقداری از این کار واهمه دارم ولی نمی خواهم پیش دوستانم کم آورده باشم. لطفاً مرا راهنمایی کنید.
پاسخ: از متن سوالتان به راحتی می توان فهمید که شما جوان با حیا و پاکدامنی هستید. همین ویژگی حیا در شما، باعث شده که از آۀوده کردن خود به گناهی مثل ارتباطات ناسالم، ترس و واهمه داشته باشید. این همان روحیه ی خدا ترسی است که هر انسان مومنی باید داشته باشد و از آن مراقبت کند.

دوست عزیز؛ یکی از صفات انسان هایی که از خودباوری و اعتماد به نفس بالایی برخوردارند، این است که نسبت به داشته های باارزش خود مطمئن اند و تحت تاثیر قضاوت دیگران قرار نمی گیرند و با حرف دیگران، دست از آن ها بر نمی دارند.

امام کاظم [علیه السلام] و هشام: امام کاظم [علیه اسلام] به شخصی به نام هشام می فرمایند:« ای هشام اگر در دست تو گردویی بود و مردم گفتند: مرواردید است، به تو نفع و سودی نمی رساند در حالی که می دانی آن گردو است، و اگر در دستت مروارید بود و مردم گفتند: آن گردو است، ضرر و زیانی به تو نمی رسد در حالی که میدانی آن مروارید است.»

با این حساب، آن ها سعی دارند با این صحبت ها مرواریدِ پاکی و دیانتِ وجود شما را کم ارزش جلوه دهند و آن را به شیئی بی ارزش، در حد گردویی پوچ و بی مصرف تبدیل کنند.چون از ما خواسته اید که در این مورد شما را راهنمایی کنیم، با کمال میل نکاتی را خدمت شما تقدیم می کنیم.

1. اول، آخر را ببین!: اگر گه گاهی بر اثر تلقینِ دوستانتان و فکر کردن به این مساله، وسوسه می شوید که خواسته ی آن ها را انجام دهید؛ به آثار زیانبار این دوستی ها مثل از دست رفتن آبرو، افت تحصیلی، از دست دادن فرصت ازدواج پاک، شکست در عشق و ...، فکر کنید. عاقبت افرادی را که در این وادی خطرناک گام نهاده اند، مطالعه کنید.
امام علی [علیه السلام] می فرمایند:« کسی که درباره ی گناه، بسیار بیندیشد، سرانجام به آن کشیده خواهد شد.»

به عنوان نمونه، به دختر خانم ها توصیه می کنیم کتاب "دختران، دوستی ها و عبرتها" نوشته ی آقای محمد علی کریمی نیا را حتما مطالعه کنند.

2. مار های خوش خط و خال: از جمله راه های آلوده شدن به این روابط، همنشینی با دوستانی است که خودشان آلوده شده اند. شاید تعجب کنید اما جالب است بدانید کسانی که اقدام به این کار می کنند، غالباً دچار کمبود محبت و فقر عاطفی اند و به شدت نیازمند توجه دیگران هستند. چون می خواهند با این کارِ هر چند غلط، دیگران به آن ها توجه کنند.

آن ها برای این که مقداری از عذاب وجدانشان بکاهند می خواهند که دیگران را هم به درون چاهی که خود گرفتار شده اند بکشانند. آن ها گاهی این عمل اشتباه خود ا برای دوستانشان آن گونه با آب و تاب فراوان توصیف می کنند تا آن ها هم وسوسه شوند.

اگر طرف مقابل در برابر وسوسه های آن ها مقاومت کند، به او برچسبِ اُمّل و بی عرضه می زنند تا مقاومتی که برای حفظ پاکیش دارد، در هم شکسته شود. این گونه خود را انسان های مترقی و فهمیده معرفی می کنند. آن ها مثل مارهای خوش خط و خالی هستند که فرد را می فریبند.

بنابراین توصیه جدی داریم که از این افراد دوری کنید. حتی یک لحظه هم حاضر به شنیدن صحبت های آن ها نشوید و از حلقه های دوستانه ی آن ها فاصله بگیرید.
امام علی [علیه السلام] می فرمایند:« از معاشرت و دوستی با مردم فاسد بپرهیز که طبیعت تو، ناخودآگاه ناپاکی را از طبع آنها دریافت می کند در حالی که خود نیز از آن بی خبری.»

بله! گاهی انسان در این دنیا با فردی رفاقت می کند ولی در روز قیامت با حسرت فراوان آرزو می کند که ای کاش با او دوست نمی شدم. این همان چیزی است که در آیه 28 سوره ی مبارکه ی فرقان به آن اشاره شده است.

3. در تور شیطان نیفتید!: بعضی وقت ها شنیدن صحبت های تحریک کننده باعث می شود انسان در تنهایی و خلوت، به کمک شیطان، روی شنیده ها فکر کند و به افکارش پر و بال بدهد. این همان جایی است که شیطان، دام خود را به امید شکر، پهن کرده است. بنابراین همیشه برای خود برنامه داشته باشید و به خصوص در منزل، برای اوقات فراغتتان برنامه های مورد علاقه، به ویژه برنامه های عبادی مثل نماز، قرائت قرآن و ... قرار دهید تا مجالی برای فکر کردن به ارتباط با جنس مخالف پیدا نشود.

4. تیرهای مسموم: گاهی اوقات، چون شیطان در خلوت نتوانسته است ضربه بزند، با وسوسه های گوناگون به فردی که نمی خواهد وارد بحث ارتباط با جنس مخالف شود این گونه القا می کند که تو انسان با اراده ای هستی، چون به صحبت های دوستانت توجهی نداشتی ولی چرا خودت را از نگاه کردن به نامحرم، محروم می کنی؟!

اینجاست که اگر به نامحرم نگاه کند، شیطان هم تیر زهرآۀودی به قلب او می زند و نتیجه همان می شود که برخی از نوجوان ها و جوان ها گرفتار شده  در عشق های افراطی، منشاء گرفتار شدن خود را همین کنترل نکردن چشم خود می دانند و می گویند: در یک صحنه، به طور اتفاقی با جنس مخالف خود رو به رو شدیم و چون نگاه خود را کنترل نکردیم، امروز این گونه گرفتار شدیه ایم.

آری؛ این حقیقتی است که پیامبر اکرم هم در مورد آن هشدار داده اند و می فرمایند:« نظر دوختن، تیری مسموم از تیر های ابلیس است و چه بسا نگاهی که حسرت دراز مدتی را (در دل) به ارث بگذارد.

5. گسترش ارتباط: رابطه ی خود را با اعضای خانواده، دوستان و افراد مَحرم در فامیل گسترش دهید.

6. تمرین جرئت ورزی: ما آدم ها در مورد روابط اجتماعی خود با دیگر افراد جامعه و ابراز حقوقمان و دفاع از خود، به چند دسته تقسیم می شویم که به اهتصار به سه نوع از آن ها اشاره می کنیم:

  • منفعل: این ها افرادی بی جرأت هستند و در مقابل هر خواسته ای کوتاه می آیند. همچنین اگر حقی از آن ها ضایع شود، از آن دفاع نمی کنند و این کار خود را تواضع و فروتنی می نامند. مثلاً اگر به آن ها پیشنهاد ارتباط با جنس مخالف داده شود، به راحتی قبول می کنند و این عمل را حفظِ مرام دوستی و عباراتی از این قبیل می نامند.
  • پرخاشگر: افرادی اند که جرأت مندی را با خشونت اشتباه گرفته اند. در زمان دفاع از حقوقشان حاضرند حقوق دیگران را پایمال کنند. در ارتباطان اجتماعی ای که دارند، اگر از طرف دوستانشان پیشنهاد نامعقولی به آن ها ارائه شود بر خلاف افراد منفعل با پرخاشگری آن را رد می کنند. حتی ممکن است با این رفتارشان نخ دوستی را پاره کنند.
  • جرآت ورز: افرادی هستند که احساسات خود را صریح بیان می کنند. در مورد اعتماد، پذیرا و شنونده ی خوبی هستند. اگر بخواهند از حقشان دفاع کرده یا پیشنهادی را رد کنند، بدون بی احترامی و پرخاشگری و البته با قاطعیتِ تمام، نظرشان را بیان می کنند. این دسته از انسان ها، در بین سایرین نمره ی بالاتری دارند وهمه ی مردم روش آن ها را تایید می کنند.

بنا بر این هر نوجوان و جوانی مانند شما دوست گرامی، باید تمرین جرئت ورزی داشته باشد. در برابر خواسته های نامعقول، نه منفعلانه رفتار کند و نه پرخاشگرانه. برای این منظور ابتدا پیش خودش پیشنهاد مطرح شده را بررسی کند و به آثار و عواقب خطرناک آن بیاندیشد. سپس با آرامش و متانت، دلایل نپذیرفتن پیشنهاد را برای طرف مقابل، بیان کند. نهایتاً با اراده ای استوار و تصمیمی قاطع، خواسته ی نسنجیده و جرام آن ها را رد کند، اگر چه مورد اتهاماتی همچون؛ اُمّل، بی عرضه، بچه ننه، ترسو و ... واقع شود.

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» در جستجوی محبت

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

 در جستجوی محبت

پرسمان دانش آموزی
مبحث: روابط دختر و پسر
چرا ارتباط؛ انگیزه های ارتباط؟ » در جستجوی محبت

سوال8: در خانواده ی ما از محبت و دوست داشتن خبری نیست. احساس می کنم فرزند سر راهی هستم. من هم مانند سایر نوجوانان نیاز به محبت دارم. به همین دلیل فکر می کنم با انتخاب دوستی از جنس مخالفم و درد و دل با او به آرامش می رسم. آیا با فکر من موافقید؟
پاسخ: از اینکه صادقانه احساسات و غم درونی خودتان را با ما در میان گذاشته اید، سپاسگزاریم. همان گونه که خودتان نیز اشاره نموده اید، یکی از نیازهای عاطفی هر انسانی به خصوص در سنین نوجوانی، داشتن روابط صمیمانه با دیگران و آرام گرفتن در کانون توجه و محبت اطرافیان است. این مساله برای یک نوجوان از اهمیت فراوانی برخوردار است. تا جایی که بخش مهمی از آرامش روانی او به همین مساله بستگی دارد.

ما هم قبول داریم که هر انسانی به محبت نیاز دارد، اما نه آنکه این نیاز روحی را بخواهد از هر طریقی برآورده کند. چون در این صورت، مثل شخص تشنه ای است که برای رفع عطشش، هر آبی را (مانند آب مسموم) بنوشد. به قول معروف:

                                                                                                          می خواهد ابرو را درست کند، چشمش را کور می کند.

قبل از هر چیزی باید این نکته روشن شود که چرا جمعِ خانوادگی شما از صمیمیت و گرمای لازم برخوردار نیست؟ و چرا از سوی افراد خانواده پیام های دلگرم کننده دریافت نمی کنید؟!

مطمئناً بهترین و سالم ترین فضایی که یک نوجوان می تواند از لحاظ عاطفی در آن رشد کند، محیط خانواده و از طریق ارتباط با افرادی مثل پدر، مادر، خواهر و برادر است. در محیط های مختلف و گاهی ناسالمِ جامعه و یا فضاهای خطرناک مجازی مانند چت روم ها و ...، رشد عاطفی مناسبی نخواهیم داشت.

این مسأله ما را به یاد شعر خواجه ی شیراز، حافظ شیرین سخن انداخت که:

سـالـها دل طلب جـــام جم از مـا مــی کرد                               و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
گوهری کز صدف کون و مکـان بیـرون است                               طلب از گـمشـــدگان لـب دریــا می کرد

بنابر این با توجه به آسیب هایی که دوستی های افسار گسیخته ی دختر و پسر به دنبال دارد؛ خانواده را ایمن ترین پایگاهی می دانیم که می تواند کمبودهای عاطفی ما را جبران کند؛ نه ارتباط با جنس مخالف که آسیب های فراوانی را مثل شکست در عشق، تنفر از جنس مخالف، از دست دادنِ فرصت ازدواج و ..، به دنبال دارد.

آیا تاکنون به عواقب این ارتباط ها فکر کرده اید؟ آیا فکر می کنید راه فرار از یک مشکل، انداختن خود در مشکلی بزرگ تر است؟ قبل از این کار و برای برطرف کردن مشکلاتی که در خانواده دارید آیا با یک کارشناس مشورت نموده اید؟

به هر حال توضیه ی ما این است که حل مشکل خود را در خانواده تان جستجو کنید. به همین منظور راه کارهایی خدمت شما ارائه می کنیم که با به کار بستن آن ها می توانید با اطرافیان و خانواده ی خود رابطه ی صمیمانه ای داشته باشید و خلاء های عاطفی خود را تا حدود زیادی برطرف نمایید. ان شاءالله با ازدواج به موقع و موفق، مشکل، به کلی حل خواهد شد.

1. گام اول: کلید حل این مشکل در دستان خود شماست. برای شروع، کافیست در بین اعضای خانواده فردی را پیدا کنید که از لحاظ قلبی و عاطفی بهتر می توانید با او ارتباط برقرار کنید. مثلاً از مادر یا یکی از برادر یا خواهرانتان که از نظر روحی و اخلاقی با وی تشابه و نزدیکی بیشتری دارید، آغاز کنید و به تدریج، این نوع رفتار را به دیگران هم سرایت دهید.

2. اندکی تحمل: اصلاح رابطه ی شما با سایر اعضای خانواده که مدتی بین شما و آنها شکر آب بوده، زمان بر است و نیاز به بردباری ویژه ای دارد. به خصوص این که اگر قبلاً رفتار خاصی از سوی شما سر زده که مانع برقراری رابطه ی صمیمانه بوده، باید بیشتر تحمل داشته باشید. نباید انتظار داشته باشید که این رابطه ی صمیمانه، بلافاصله و به سرعت شکل بگیرد. این امر، نیازمند زمان است و به تدریج به هدف خود خواهید رسید.

3. حفظ حریم ها: شاید بخواهید برای شروع، از پدر یا مادر عزیزتان آغاز کنید و ابتدا رابطه ی خود را با ایشان بهبود ببخشید. خیلی تصمیم خوبیست و اتفاقاً سراغ سرچشمه رفته اید. توصیه همیشگی ما به پدر و مادر و فرزندان این است که با یکدیگر رابطه ی دوستانه و صمیمی داشته باشند.

اما از یک نکته ی باریک تر از مو نباید غفلت کنید. نباید توقع داشته باشید همان نوع رابطه ای که بین شما و یکی از دوستان صمیمی تان در خارج از خانه وجود دارد، بین شما و پدر و مادرتان هم برقرار شود. زیرا علاوه بر جایگاه ویژه ی پدر و مادر و رابطه ی فرزند با آن ها، فاصله ی سنی بین شما و آن ها هم به طور معمول، یک مانع طبیعی است که اجازه ی داشتن همان رابطه ی صمیمانه ی با دوستان را، به شما نمی دهد. پس با حفظ حریم بین خود و آنان و با توکل بر خدا، کار را شروع کنید.

4. سکویی برای پرش: در این مسأله شک نکنید که هر پدر و مادری نسبت به فرزند خود، دلسوز ترین فرد محسوب می شود. حتماً این قضیه در مورد شما هم صحیح است و به عنوان سکویی برای پریدن به سوی زندگی ای جدید، توأم با صفا و صمیمیت به شمار می آید. پس خیرخواهی و دلسوزی آن ها را قدر بدانید و برای آن ارزش قایل شوید. از همین ویژگی کمک گرفته و با برجسته کردن آن، مخصوصاً در جمع، گفت و گو و ارتباط قلبی بین خود و آن ها را گسترش دهید.

5. امروز بکار، فردا درو کن: قانع کردنِ طرف مقابل به هر قیمتی، ممنوع! بعضی وقت ها واقعاً حق با فرزندان است و قبولِ صحبت فرزندان برای والدین خیلی سخت است در حالی که آن ها می دانند که حق با فرزندشان است. پس غرورشان را نشکنید و ضمن آن که به طور منطقی استدلال خود را بیان می کنید، به آن ها احترام بگذارید. تواضع نشان دهید و خدای ناکرده صدای خود را بلند نکنید. سکوت کنید چون "گر سخن نقره است، خاموشی طلاست" و در یک کلام، لج آن ها را در نیاورید.

6. انسان، بنده ی احسان: نیکی کردن به پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده، زمینه ی دیگری برای جلب نظر آن ها به سوی خود است. انسان، بنده ی احساس است. پس بدون چشم داشت از پدر، مادر و دیگر اعضای خانواده، به کمک آن ها بشتابید و عواطف خود را بدون تعارف و صریح، به آن ها ابراز کنید. زیرا ابراز محبت، یکی از اهرم های مهم در ایجاد رابطه ی صمیمانه است. توجه داشته باشید که این ابراز محبت، به گونه ای باید باشد که تغییر رفتارتان را کاملاً احساس کنند.

7. تعریف به جای تخریب: همه ی انسان ها از این که مورد تقدیر و تعریف قرار بگیرند، لذت می برند و نسبت به شخصی که این کار را انجام می دهد، احساس خوبی پیدا می کنند. پس به جای این که از اعضای خانواده ی خود گله و شکایت کنید و شخصیت آن ها را نزد خود و دیگران تخریب کنید، آن ها را مورد تعریف و تمجید قرار دهید. از زحمتشان تشکر و قدردانی کنید. اگر این کار در حضور دیگران صورت پذیرد، اثرِ آن چند برابر خواهد شد. امتحان کنید!

8. نقش واسطه گر: شاید به هر دلیلی نتوانید خودتان صراحتاً رودر رو، آغازگر باشید و برای شروع، نیاز به کمک داشته باشید. برای این کار می توانید از فردی به عنوان واسطه که مورد احترام و اعتماد پدر و مادرتان است مثل پدربزرگ، مادربزرگ یا یکی از بستگان، کمک بگیرید. اما لازم است که آن ها، اطلاع پیدا نکنند که شما از فرد واسطه، این درخواست را کرده اید.

9. گسترش دایره ی روابط: ارتباط با نامحرم زمانی موجب ایجاد آرامش در روح و روان شما می شود که از کانالِ ازدواج صورت بگیرد. رسیدن به این نوع آرامش، وعده ی خداوند در قرآن است. اما اگر ارتباط با نامحرم از طریق غیر مشروع و خلاف عُرف جامعه صورت پذیرد، نتیجه ی معکوس در بر خواهد داشت که همان اضطراب و پریشان خاطری است.

پس به جای ارتباط با جنس مخالف یا حتی فکر کردن به این موضوع، سعی کنید ارتباط خود را با محرم هایتان مثل خواهر، خاله، عمه و ...، برای آقا پسر ها و برادر، دایی، عمو و ...، برای دختر خانم ها و همچنین با افراد همجنس مثل دوستان، همکلاسی ها، اقوام و ...، گسترش دهید و جداً از انزوا و گوشه گیری بپرهیزید.

10. حلّال مشکلات: ارتباط خود را با خدا افزایش دهید. زیرا "چون صد آمد، نود هم پیش ماست." با ایمان به خدا تنها نیستید. غم و غصه ای ندارید. به زندگی امیدوار می شوید و خداوند راه های موفقیت را جلوی پای شما قرار می دهد. شما به پاکی دل و احساس حضور در محضر خدا، نیاز دارید نه به پرسه زنی و وقت گذرانی بیهوده با دوستانی که فقط وقت و عمر شما را به هدر می دهند. بنا بر این دل خود را خانه تکانی کنید و زبانه های افکار بیهوده را بیرون بریزید تا در فضای خوب آن، تمرکز فکر و آرامش دل پیدا کنید و به هر کاری برسید.

نتیجه این که: با توکل بر خداوند، راه کار های گفته شده را عملیاتی کنید. در ابتدا شاید انجامِ آن ها مقداری سخت به نظر برسد. چون لِه کردنِ غرور برای هر کسی مخصوصاً یک نوجوان، دشوار است اما به سختی اش می ارزد. اگر این گونه عمل کردید، خواهید دید روز به روز ارتباط بین شما و خانواده تان گرم تر می شود و دیگر نیازی به محبت های دروغین و آلوده ندارید. مطمئن باشید که این همان راه درستی و پاکی است!

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» رابطه و تامین غرایز

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

رابطه و تامین غرایز

مبحث: روابط دختر و پسر
پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» رابطه و تامین غرایز

سوال7: در شرایط جامعه ی امروزی که هزینه های ازدواج بسیار سنگین و کمر شکن شده است، آیا برای تامین نیازهای جنسی و ... راهی به جز ارتباط با جنس مخالف باقی می ماند؟
پاسخ: آیا به خاطر دارید آخرین باری که ماشینِ گل زده ی عروس دیدید، مربوط به چه زمانی بوده است؟ یا آخرین مرتبه ای که به یک مجلس عروسی دعوت شده بودید، چند روز یا چند هفته ی قبل بوده است؟ تعجب نکنید! منظور خاصی از این سوالات نداریم. فقط می خواهیم پیشنهاد کنیم اگر دوباره به مجلسی این چنینی دعوت شدید، از داماد بپرسید که چرا اینقدر خود را به زحمت انداخته و هزینه های متعدد و مشکلات فراوان را پذیرا شده است؟

گمان می کنم که متوجه منظورم شده باشید. هر روزه و به خصوص در ایام جشن و شادی، کم نیستند دختر و پسر هایی که پیمان زناشویی می بندند و برای داشتن یک زندگی پاک و مقدس، با توکل بر خدا، حاضر به پذیرش مشکلات آن می شوند و به قول معروف، نوش های زندگی را در کنار نیش های آن می پذیرند.

یک ورزشکار در رشته ی وزنه برداری برای آویختنِ مدال خوش رنگ طلا برگردن، هیچ موقع با خودش نمی گوید: وزنه، خیلی سنگین و کمرشکن است. اگر اقدام به وزنه برداری کنم، دچار سختی خواهم شد ولی چون از رفتن بر روی سکوی قهرمانی لذت می برم، بدون مسابقه و زحمت و تلاش می خواهم آن مقام ورزشی را بدست آورم.

به راستی اگر کسی اینگونه استدلال کند، آیا سزاوار نیست که در جوابش گفته شود:

نابرده رنچ، گنج میسر نمی شود          مزد آن گرفت، جان برادر که کار کرد

نگاه جنسی یا انسانی؟
خواننده ی عزیز؛ هر مشکلی راه حل مربوط به خودش را می طلبد. اگر انسان احساس تشنگی کند، از آب شور استفاده نمی کند. چون هرچه بیشتر آب شور بنوشد، احساس تشنگی او شدیدتر خواهد شد. پس بهترین شیوه برای رفع نیاز هایی مانند غریزه ی جنسی، ازدواج است نه روابط گناه آلود که مانند باتلاق، هر لحظه انسان را بیشتر در خود فرو می برد.

همچنین این نوع نگاه به ازدواج و به جنس مخالف، یک نگاه کاملا توهین آمیز جنسی و غیر انسانی است. این فرد می خواهد لذت های غریزی خودش را ببرد بدون اینکه مسؤلیت و تعهدی را قبول کرده باشد. در حالی که واقعیت این است که در کنار هر بهره برداری و لذتی، یک یا چند تعهد وجود دارد. پس آنچه در ارتباط بین دو جنس مخالف مطرح است نگاه انسانیِ دو جنس به یکدیگر است نه نگاه جنسی دو انسان به هم.

بر این اساس لازم است در زمینه ی مدیریت غریزه ی جنسی، پیشنهاد هایی را بیان کنیم:
1. ازدواج: اگر واقعا شرایط نسبی برای ازدواجتان فراهم است، بدانید که بهترین و کار ساز ترین روش جهت مهار غریزه ی طغیانگر جنسی، ازدواج است. این کار، شدنی است اگر چشم و هم چشنی ها کنار گذاشته شود و با روش های صحیح ازدواج آشنا شوید. جوان های بسیاری را می شناسیم که ازدواجشان به دور از تجملات و خرج های اضافی انجام می شود. آن ها در ابتدا سرح توقعات خود را پایین می آورند و در گام بعدی (برای انتخاب همسر) سراغ خانواده ای می روند که سطح انتظارات آن ها هم منطقی باشد.

2. اما اگر شما هم مثل بسیاری از نوجوان ها و جوان ها، به هر دلیلی شرایط ازدواج برایتان فراهم نیست؛ چند پیشنهاد داریم که راه کار های مناسبی برای تعدیل و کنترل مثبت غریزه ی جنسی به شمار می آیند. در این روش (کنترل مثبت)، بر خلاف کنترل منفی که فرد دچار فشارهای غریزه ی جنسی شده و میخواهد آن را مهار کند، از روش های پیشگیرانه کمک گرفته می شود که هم راحت تر است و هم بی زیان. چرا که جسم و روان فرد دچار آسیب نمی شود.

الف) مراقبت از راه های ورودی شهوت
اولین دریچه ی ورودی بدن و نقطه ی شروع افکار تحریک کننده، چشم است. همانگونه که دیدن مناظر طبیعت باعث شادی و نشاط ما و یا دیدن صحنه های عزا، باعث غم و غصه ی ما می شود، همچنین تماشای صحنه ها و تصاویر شهوت انگیز برای جوانی که در اوج غریزه ی جنسی قرار دارد، تا مدت ها او را در گیر کرده و او را آزار خواهد داد. به همین دلیل است که خداوند در سوره ی مبارکه ی نور، آیات 30 و 31 به مردان و زنان با ایمان دستور می دهد

دومین دریچه، گوش است. گوش دادن به موسیقی های تند و محرک و شنیدن لطیفه ها و صحبت های جنسی، قطعا می تواند سکوی پرشی برای پرتاب انسان به درون منجلاب شهوت و فساد جنسی باشد.

سومین دریچه، دهان است. جوان به تناسب شرایط سِنی، از انرژی وافری برخوردار است. حالا اگر از مواد غذایی مانند چربی ها، شیرینی ها و سایر خوردنی هایِ انرژی زا و پر کالری، بیش از نیازش استفاده کند، مطمئناً مهار اسب چموش شهوت را از دست خواهد داد.

ب) ورزش، ورزش، ورزش
ورزش، علاوه بر آنکه وسیله ی مناسبی برای پر کردن اوقات فراغت به حساب می آید، باعث دفع انرژی های اضافی بدن شده و به فرد، اجازه ی شهوت زدگی نخواهد داد.

ج) پرهیز از تنهایی و بیکاری
معمولاً کسانی که اکثر اوقات در مکانی خلوت به سر می برند و یا خود را به کاری مشغول نمی کنند، بیش از دیگران از فوران آتشفشان شهوت شکایت دارند. بنابراین باید از تنهایی و گوشه گیری پرهیز کرده و همیشه برای اوقات فراغت برنامه ریزی داشته باشیم. از بهترین سرگرمی ها، رفت و آمد با دوستان مناسب و شرکت در مجموعه های فرهنگی و ورزشی است.

د) انس با قرآن، دعا و معنویات
انس با قرآن و دعاهای فراوانی که در کتب روایی وجود دارد، روح و فکر ما را از آلودگی ها شست و شو می دهد. همچنین شرکت در جلسات معنوی مثل حلسات دعا، زیارت عاشورا و عزاداری ائمه و انجام امور عبادی مانند روزه، در جهت کنترل غرایز انسان بسیار مؤثر است.

پیامبر اکرم می فرمایند:« هر کس قدرت بر ازدواج ندارد و روزه بگیرد، یقیناً روزه، نیروی غریزه او را تضعیف می کند.»

به هر حال آنچه در بالا ذکر شد، گزیده و مختصری از روش های کنترل غریزه ی جنسی بود و خلاصه ی سخن ما آن است که خدای مهربان و حکیم نیازی که در وجود ما قرار داده، متناسب با آن، پاسخش را نیز به ما نشان داده و این ما هستیم که بین حلال و حرام، یک راه را انتخاب می کنیم و البته می دانیم که راه حرام، لذت لحظه ای دارد و پشیمانی همیشگی، اما راه حلال هرچند همراه با سختی هایی است لکن لذت و خوشی آن همیشگی و آرامش بخش خواهد بود.

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» رابطه برای شناخت

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

رابطه برای شناخت

 

مبحث: روابط دختر و پسر
چرا ارتباط؛ انگیزه های ارتباط؟ » رابطه برای شناخت

سوال6: دوستم ارتباط با جنس مخالف دارد. وقتی از او دلیل و انگیزه ی این کارش را پرسیدم گفت: قصد ازدواج با او را دارم و می خواهیم در این مدت یکدیگر را بهتر بشناسیم و اگر به این نتیجه رسیدیم مناسب یکدیگر نیستیم از هم جدا خواهیم شد. به نظرم دلیلش منطقی بود. نظر شما چیست؟
پاسخ: جا دارد به دوست شما که تصمیم عالی و مقدس ازدواج را گرفته تبریک بگوییم. امیدواریم که ایشان و همه ی جوان های فهمیم ما هرگز ازدواج نکنند مگر با همتای الهی خودشان.

چقدر این تصمیم زیبا، زیباتر می شد اگر قبل از هر چیز در مورد ازدواج و ملاک های انتخاب همسر و به ویژه شیوه ی انتخاب همسر با یک مشاور صحبت می کردند تا مشکلات و ابهامات انتخاب همسر به حداقل برسد.
اما چون شما کار او را منطقی و مورد قبول دانسته اید، بر خود لازم دیدیم که نکاتی را خدمت شما و دوست عزیزتان مطرح کنیم:

ما معتقدیم که در ازدواج، به مهارت شناخت دنیای جنس مخالف نیاز است. بنیادی ترین اصل در ازدواج، شناخت طرف مقابل به عنوان جنس مخالف و همسر آینده است. اما کاملاً بااین نظر مخالفیم که برای شناختِ طرف مقابل از هر راه و روشی می توان استفاده کرد. دلیل مخالفتمان با روش دوست شما، این است که در این شیوه، نه تنها شناختی حاصل نمی شود بلکه مسیر شناخت با جوشش احساسات و عواطف بسته می شود. ما برای ادعای خود دلایلی داریم که هر کدام حاصل تجربه ی کاری ماست و به چند مورد اشاره می کنیم:

1. این یک واقعیت غیر قابل انکار است که معمولاً پسرها عشق باز و دخترها عشق ورزند. یعنی نگاه دختر و پسر به روابطِ قبل از ازدواج، دو نگاه متفاوت است. پسرهایی که آزادانه و بدون هیچ گونه تعهدی اقدام به ارتباط با یک دختر می کنند، مهمترین هدف آن ها رفع نیاز جنسی شان است. (و جالب آنکه باور این مساله برای دختران خیلی سخت است.) در حالی که دخترها چون عشق ورزند، گمان می کنند که واقعا طرف مقابل عاشق او شده و خود را کم کم باید برای مراسم ازدواج آماده کنند حال آنکه حقیقتاً گول خورده اند و اگر منظور پسر، شناخت و نهایتاً ازدواج بود؛ چرا بدون بهانه گیری، رسماً از این دختر خواستگاری نکرد؟

با این وجود، از دختر و پسری که سرشار از عواطف اند و زمانی که در کنار هم قرار می گیرند، فعل و انفعالات هورمونی کشش فراوانی در آنها ایجاد می کند، چگونه می توان انتظار داشت که به شناخت لازم برای ازدواج برسند؟ اصلاً آیا مجالی برای شناخت پیدا خواهند کرد یا این که هر کدام سعی خواهد کرد معایب خود را بپوشاند تا علاقه ی طرف مقابل نسبت به او کم نشود؟

گذشته از این، آن ها بهترین اوقات را که از حوصله ی کافی برخوردارند، برای ملاقات انتخاب می کنند و هر وقت خسته شدند، از هم جدا می شوند. در این صورت چگونه و چه زمانی خواهند توانست آستانه ی تحمل یکدیگر را بسنجند و به شناخت کامل برسند؟

خیلی متاسفیم!
باید متاسفانه در اینجا این نکته ی غم انگیز را بیان کنیم که درصد بسیار بالایی از دخترانی که به بهانه هایی مانند شناخت برای ازدواج، درس خواندن و ... اقدام به دوستی و ارتباط با جنس مخالف می کنند، فریب خورده و به خاطر این که مثلاً طرف مقابل را از دست ندهند، راضی به ارتباط جنسی می شوند. آن ها آینده ی خود را که می توانست پاک و نورانی باشد، به یک عمر حسرت و ندامت تبدیل می کنند.

ما با بقیه فرق می کنیم
ناگفته نماند که برخی می گویند:
ما در مورد خودمان مطمئنیم. هر جا بخواهیم رابطه را قطع می کنیم و مراقبیم که اتفاق خاصی نیفتد.

در جواب این دسته از افراد باید گفت:
براساس آمار، حدود هشتاد درصد از کسانی که در دریای خزر غرق می شوند، شنا بلد هستند. ماهر و مطمئنند که غرق نمی شوند. همین اعتماد به نفس کاذب، کار دست آن ها می دهد. هرچه به آن ها گفته می شود که جلوتر نروید، می گویند حواسمان هست. آنقدر در دریا پیشروی می کند که در نهایت غرق می شود. در حالی که کسانی که شنا یاد نگرفته اند، بیشتر احتیاط می کنند.

بله؛ شیطان ما را قدم به قدم به پرتگاه نزدیک می کند. ما افراد بسیاری سراغ داریم که می گویند: من نفهمیدم که چه شد. به خودم آمدم و دیدم کار از کار گذشته و دچار مشکل شده ام.

2. در جامعه ی ما یکی از راه های تحقیق برای ازدواج (چه دختر و چه پسر) کسب اطلاع از همسایگان و اطرافیانِ فرد مورد نظر است. اگر در زمان ارتباط آن دو (که فرضاً هدفشان شناسایی و شناخت برای ازدواج هست)، کسی از اطرافیان، همسایگان و آشنایان، آن ها را باهم ببیند؛ به نظر شما پیش خودش چه فکری خواهد کرد؟ آیا چیزی غیر از روابط نامشروعِ آن دو نفر، در ذهنش خواهد آمد؟

دردسر، زمانی شدید خواهد شد که به هر دلیلی این دو نفر نخواهند با یکدیگر ازدواج کنند و به قول دوست شما، به این نتیجه برسند که مناسب هم نیستند. در این صورت است که هر دو در موضوع ازدواح و زندگی آینده با مشکلات جدی مثل خواستگاران نامتناسب یا نداشتن خواستگار (در مورد دختر) و شنیدن جواب رد از سوی نامزدهای مناسب (در مورد پسر) مواجه خواهند شد. چون خود آن دو نفر با رفتار اشتباه باعث نگاه منفی دیگران به خود شده اند.

3. سر انجام این ارتباط ها (به هر انگیزه صحیح یا غلطی باشد) دو حالت بیشتر نیست: یا اینکه به ازدواج با یکدیگر منتهی می شود و یا این گونه نیست و هر کدام با شخصی دیگر ازدواج می کنند.

اگر روزی قرار شد که باهم زیر یک سقف زندگی مشترکی داشته باشند، چون از قبل زمینه ی بی اعتمادی به یکدیگر را فراهم کرده اند، از این زندگی لذتی نخواهند برد.

خدا برای حفظ خانواده و ناموس، در وجود مرد، صفت غیرت قرار داده تا بواسطه ی این ویژگی، کانون خانواده اش را حفظ و نگهداری نماید. حالا فرض کنید مدتی از ازدواج آن دو نفر گذشت و به طور طبیعی شعله های آتش عشقشان فروکش کرد و به اصطلاح، آب ها از آسیاب افتاد. مرد نسبت به هر حرکت مشکوکی (مانند مزاحمت های تلفنی و ارتباط های شغلی او با مرد های دیگر و ...) که از همسرش می بیند، حساس شده و عکس العمل نشان می دهد و اینجاست که دیوار اعتماد بین او و همسرش متزلزل شده و به مرور این فکر، مرد را آزاد خواهد داد که نکند همسرم همان گونه که قبلا با من ارتباط داشته، حالا هم با افراد دیگری رابطه داشته باشد. این آغاز تلخ کامی ها، بهانه گیری ها و درگیری ها در زندگی مشترک است.

البته عکس این قضیه برای زن هم ممکن است رخ دهد. همان گونه که قبلا در جواب سوال 5 توضیح دادیم، او همیشه نگران است مبادا شوهرش (که سابقه ارتباط با نامحرم داشته)، دوباره سراغ کارهای قبلی خود برود و همان گونه که با من ارتباط برقرار کرد، برای بار دوم با کسی دیگر، طرح دوستی و به دنبال آن ازدواج را پیاده کند و هَوُو بر سر من بیاورد. چون "نو که آمد به بازار، کهنه شود دل آزار."

حالت دوم این است که بر سر مساله ی ازدواج به توافق نرسند. گاهی اوقات به خاطر تغییر شرایط طرفین، مشکلات غیر قابل درمان پزشکی (که با آزمایشات مشخص می شود) یا مخالفت خانواده ها و ... آن دو نمی توانند به یکدیگر برسند. اینجاست که دردسر هایی مانند احساس سرخوردگی، شکست روحی، افسردگی، نفرت از جنس مخالف و ازدواج گریزی برای طرفین و به خصوص از دست دادن خواستگار برای دختر ایجاد می شود.

دوست عزیز؛ زندگی مشترک همیشه به یک روال نیست. خیلی اوقات، زن و مرد بر سر مسائل مختلف اختلافاتی پیدا می کنند که شاید به جر و بحث و قهر های کوتاه مدت هم کشیده شود. در این موارد، زن یا مردی که قبلا تجربه ی ارتباط با شخص دیگری را داشته و بیشتر، خوبی های او را دیده؛ ممکن است نسبت به زندگی کنونی اش دچار تردید شده و با خود بگوید: ای کاش با همان فرد ازدواج کرده بودم.

او این مساله را برای خود احساس شکست می داند و غالباً تا مدت ها او را اذیت می کند و زندگی را بر خود و همسرش به بهانه های مختلف تلخ می کند. گاهی زمزمه های ازدواج مجدد و رسیدن به عشق گذشته از همین جا شروع می شود.

بنابراین به نظر می رسد، بهترین شیوه برای شناخت همسر آینده، به کار گیری روش های بی آسیبی مثل تحقیق و جلسات متعدد گفتگو زیر نظر پدر و مادرها است. البته روش این کار را باید با مطالعه در کتب مربوطه و مشاوره با اهل فن، یاد گرفت.

در این زمینه، مطالعه ی کتاب هایی مانند "مطلع مهر" نوشته ی آقای امیر حسین بانکی پور فرد و "گلبرگ زندگی" نوشته ی آقای حسین دهنوی توصیه می شود.

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» تمرین عشق

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

 

مبحث: روابط دختر و پسر
چرا ارتباط؛ انگیزه های ارتباط؟ » تمرین عشق

سوال5: یکی از مهمترین ارکان زندگی زناشویی که باعث استحکام آن می شود، عشق است و روش ابراز محبت و عشق ورزی نیازمند تجربه و تمرین قبل از ازدواج است. پس دختر و پسر باید قبل از ازدواج، تمرین عشق ورزی کنند تا بتوانند زندگی سرشار از عشق و محبت داشته باشند. آیا با این نظر موافقید؟
پاسخ: مناسب بود که اول منظور خود را از عشق ورزی مشخص می کردید. آیا آنچه از معنای عشق ورزی در نظر شماست، روابط آزاد و آلوده است و یا آموختن مهارت های همسر داری و معانی از این دست؟

مسلماً معنای اول نمی تواند مورد تأیید شما و یا هر انسان منصفی باشد. اما در مورد معنای دوم، ما معتقدیم که عشق ورزی و شیوه های عملی محبت به همسر باید قبل از ازدواج (و حتی بهتر است) توسط والدین به فرزندان آموزش داده شود. یکی از بهترین شیوه ها، رفتار آن هاست. رفتار محبت آمیز و عاشقانه ی پدر و مادر نسبت به یکدیگر در گفتار، رفتار، در حضور و در غیاب همدیگر، باعث خواهد شد که فرزندان الگوبرداری کنند و این رفتارهای آموزنده را در زندگی آینده ی خود در مورد همسرانشان به کار گیرند و زندگی ای پر از صفا و دلدادگی داشته باشند.

پس با این وجود اگر معنای دوم در نظر شما باشد، ما هم با شما هم عقیده ایم. چون واقعا عشق بین زن و شوهر، فقط خلاصه در بیان احساسات و الفاظ شیک و دهن پُر کن نمی شود. بلکه عشق حقیقی و ریشه دار را باید در رفتار زوجین جستجو کرد. شاید تا به حال پدربزرگ و مادربزرگ هایی را دیده باشید که به سن پیری رسیده اند اما به قول معروف؛ برای همدیگر میمیرند. آیا به نظر شما فقط آن بیان احساسات بوده که باعث شده تا این سن نسبت به یکدیگر وفادار بمانند یا مساله ای دیگر این عشق و وفاداری را برای آن ها نگه داشته؟ مسلماً اگر از خودشان بپرسید به شما خواهند گفت که عمل به وظایف همسر داری و از خودگذشتگی و خود را وقف دیگری کردن، رمز زندگی عاشقانه آنهاست و عشق حقیقی این چیزهاست، نه به به و چه چه های دوران جوانی!

اگر معنای اول؟!

اما اگر معنای اول مورد پسند است، باید عرض کنیم که آزادی های این گونه ای به طوری که هیچ یک از دختر و پسر نسبت به طرف مقابل خود تعهدی مانند ازدواج نداشته باشد، دارای اشکالاتی است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1. یکی از مهمترین چالش هایی که بر سر راه این نوع روابط دیده می شود، این است که شور و هیجان و احساسات و تحریکات وجود دارد؛ اما تعهدی در کار نیست. در حالی که عشق حقیقی، یک بخشِ آن شور و عاطفه و احساس است اما بخش دیگر آن تعهد و وفاداری است. اگر در جریان (به قول شما) آموزش عشق ورزی، در اثر شدت احساسات و تحریکات جنسی که امری طبیعی است، برای دختر خانم اتفاقی افتاد و آبرویش رفت، به نظر شما از آن به بعد، دختر چه مسیری در زندگی را باید طی کند؟ آیا طرف مقابل (پسر) زیر بار مسؤلیت زندگی مشترک با او خواهد رفت؟ جامعه به آن دختر چه نگاهی خواهد داشت؟

2. یک لحظه چشم هایتا را ببندید و این موقعیت را تصور کنید:

فرض کنید خدا ناکرده با کسی ازدواج کرده اید که قبلا رابطه ی عاشفانه و تمرین عشق با شخصی دیگر را داشته ولی بنا به دلایلی منجر به ازدواج نشده و حالا با شما ازدواج کرده است. آیا ممکن نیست که همیشه این مساله شما را آزار دهد که نکند همسرم از من متنفر شد و به اصطلاح "فیلش هوای هندوستان کند" و به سراغ عشق قبلی خود برود!

نکند که چون تجربه ی ارتباط عاشقانه با فردی دیگر را داشته، در ظاهر با من زندگی کند اما قلباً با او باشد و فکر و ذهنش پیش او باشد. نکند، نکند و ده ها شاید و نکند دیگر ...

3. تنوع طلبی و سیری ناپذیری از دیگر پیامدهای پیشنهادی است که در سوال مطرح شده است. اگر پسر یا دختری گرفتارِ نظر بازی و تنوع طلبی شود، هیچ گاه طعم شیرین آرامش، شادی و رضایت را در زندگی نخواهد چشید.

بله؛ روابط آزادانه ی دختر و پسر پیش از ازدواج، جدای از آنکه عشق حقیقی و پاک ایجاد نمی کند، خیانتی به عشقِ مفدّس است. چرا که سبب تنوّع طلبی شده و انتخاب همسر را به ویژه در پسران با مشکلات جدی مواجه می سازد.

"ویل دورانت" در این باره می گوید:
« مرد، نگران و مضطرب است که مبادا کسی پیش از او زنش را تصرّف کرده باشد، ولی این نگرانی و اضطراب در زن کمتر است.»

پسری که قبل از ازدواج با افراد زیادی ارتباط داشته است، به هنگام ازدواج، به هر دختری که نظر کند، می پندارد او نیز با پسر های متعدّدی ارتباط داشته و پاک و عفیف نیست. حال اگر جوانی با تجربه های قبل از ازدواج، بخواهد کانون عشقی برپا کند و خانواده ای تشکیل دهد، اوّلین مشکل، آرامش روانی بر باد رفته و دل گمشده ای است که بعد از رهایی از ناکامی گذشته و بدنامی برایش به جا مانده است.

بنا براین اگر منظور از آموزش عشق ورزی، همان آموزش های زیر بنایی است که پایه های محبت در زندگی مشترک را محکم می کند، ما هم با آن موافقیم. البته توضیه می کنیم که آن را از طریق والدین و از لابه لای کتب مربوطه باید به دست آورد همچنین، کارشناسان همیشه تاکید می کنند؛ برای داشتن یک زندگی موفق، دو نکته باید در جای مناسب خود رعایت شود:

اول اینکه در زمان همسر گزینی، "عاقلانه" انتخاب کنیم.
دوم آنکه بعد از انتخاب درسـت، "عاشقانه" زندگی کنیم.

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» ارتباط تفریحی

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

 

مبحث: روابط دختر و پسر
چرا ارتباط؛ انگیزه های ارتباط؟ » ارتباط تفریحی

سوال4: در ارتباط دختر و پسر، قائل به ارتباطی آلوده نیستم. بلکه مقصودم ارتباط و رفاقت معمولی و پاک و به دور از هوی و هوس و در واقع داشتن یک دوست از جنس مخالف خود برای پر کردن اوقات فراغت، تفریح، هم صحبتی و ... است. آیا این گونه روابط مشکلی دارد؟
پاسخ: اجازه دهید جواب این سوال را با طرح چند سوال شروع کنیم:
شما به عنوان یک نوجوان یا جوان، آیا به این مسئله اعتقاد دارید که برای انتخاب های مهم زندگی، انتخاب همسر، دوست و ... ملاک و معیاری باید در نظر داشت یا خیر؟
اگر قبول دارید که باید انتخاب دوست، معیارهایی را ختما رعایت کرد، به نظر شما آن ملاک ها چه چیزهایی می تواند باشد؟ برای پر کردن اوقات فراغت، به جز موردی که در سوال به ان اشاره کرده اید، چه کارهای مفید دیگری می توان انجام داد؟


اما برویم سراغ اصل مطلب:
ما نیز با ان بخش از صحبت شما که گفته اید می خواهم ارتباطی دوستانه و خالی از هوی و هوس داشته باشم موافقیم. اما افسون و صد افسون که این کار شدنی نیست. اگر بخواهیم مقداری واضح تر مطلب را بیان کنیم، باید بگوییم:
ممکن است که این دوستی ها با انگیزه ای غیر جنسی شروع شود و منظور شما همان چیزی باشد که شاعر گفته:

 

من با تو و تو با من و ما با هم و «ماییم»     مقصود همین بود و «دل» و «عشق» بهانه است

 

اما آیا کسی هست که بتواند ادعا کند ارتباط خود را در سطح عادی و هم صحبتی و بدون گناه حفظ خواهد کرد؟
جواب آن خیلی واضح است. تجربیات تلخ کسانی که این راه را رفته اند، به ما می گوید که مطرح شدن این ادعا که من با جنس مخالفم، یک دوستیِ بدون نظارت و البته خالی از گناه و به اصطلاح پاک می خواهم داشته باشم، کاملاً موهوم و نسنجیده است. اینگونه افراد در فضایی مملو از ابرهای خیال و وهم به سر می برند.

''کارِن هورنای'' می نویسد:« ارتباط زیادی بین محبّت و تمایلات جنسی ملاحظه می کنیم. مثلاً بسیاری از تمایلات و کشش های جنسی، اوّلش با مهربانی و دوستی صاف و ساده شروع می شود؛ گاهی هم شخص ممکن است دارای تمایلات جنسی باشد، ولی خودش آن را با تمایل به مهرورزی اشتباه کند.»

دخترانِ ساده دل و پسران کم تجربه ای که فقط به انگیزه دوستی و داشتن هم صحبتی و چه بسا به انگیزه ای متعالی و مقدس، مانند درس خواندن و نه چیز دیگری، بدون نظارت بزرگترها و در فضای کاملا احساسی اقدام به این ارتباط می کنند؛ مدتی نمی گذرد که خود را گرفتار می بینند. گرفتار و اسیر در هوی و هوس، اسیر و زندانی در عشقی آلوده و کور کننده که سرانجام آن یک جدایی تلخ و یا زندگی مشترک اجباری است نه عاشقانه!

اجازه بدهید تعارف را کنار گذاشته و چند جمله رُک و روراست با شما گفتگو کنیم. حقیقت این است که این نوع از ارتباطات، مانند طنابی است که یک سوی آن در دست شماست، اما طرف دیگر آن در دست جنس مخالف شماست. هر یک از طرفین توانایی کمتری در کنترل احساسات و غرائ داشته باشد، مغلوب طرف مقابل خود خواهد شد. همیشه در این کشاکش، حداقل یک طرف بازنده است و گاهی نیز هر دو طرف. بله، وجود کشش های رنگارنگ دوران نوجوانی و جوانی باعث میشود به سرعت، آن هدفی که از اول در ذهن شما بود (دوستی پاک)، به فراموشی سپرده شود و زمان حکومت غرائز فرا برسد.

 

از خودت بپرس!
آیا تاکنون شما آقا پسرها از خود پرسیده اید چرا حضرت یوسف که تقوای ایشان به مراتب از افرادی مانند ما بیشتر بود و در جایگاه پیامبران خدا قرار داشت، از آن خلوت شیطانی که زلیخا برای او ایجاد کرد، فرار نمود و حاضر نشد یک لحظه در انجا بماند؟ با آن که پیامبر خدا بود، اما با خود نگفت که من می توانم بر خودم مسلط باشم و گول شیطان را نخورم بلکه از صحنه ی گناه فرار کرد.

همچنین آیا دخترخانم ها به این نکته ی خوب توجه کرده اند که مریم مقدس که یکی از زنان بهشتی و مادر حضرت عیسی است، چرا موقعی که جبرئیل به صورت یک انسان خوش قیافه درآمد و به او نزدیک شد، به او گفت:

 

[قالت إنی أعوذ بالرحمان منک ...]
«من از تو به خدای رحمان پناه می برم.» (سوره ی مریم، آیه ی 18)

 

آیا واقعاً تقوی و خویشتن داری ما بیشتر است یا حضرت یوسف و حضرت مریم؟ این افراد برای ما الگو هستند و رفتار انها در مواجهه با نامحرم برای ما درس آموز است. اگر این گونه روابط، روابط پاک و سالمی بود، این افراد که خود از پاکان هستند حتما اقدام می کردند. بنابر این با توجه به نوع رفتار این دسته از افراد (حضرت یوسف و حضرت مریم) کدام جوان با تدبیری، می تواند به خود اجازه دهد که به اسم ارتباط پاک، با جنس مخالفش رابطه ی دوستانه داشته باشد، آن هم رابطه ای که چه بخواهند و چه نخواهند، احساسات، حرف اول را در آن می زند.

اگر دختر و پسر بالغی از لحاظ حسمی و فیزیولوژیک، سالم باشند؛ حتماً در مواجهه با جنس مخالف تحریک پذیر خواهند بود. غریزه ی جنسی به خصوص در دوران جوانی شوخی بردار نیست. شیطان با هیچکسی تعارف ندارد. توصیه اسلام، رعایت حدود شرعی و گام نگذاشتن در دام های رنگین و جذاب شیطان است. البته در اسلام صحبت کردن و برخورد عادی زن و مرد، جایز است و آنان می توانند فارغ از دغدغه های شهوانی، به کار و فعالیّت و تحثیل بپردازند.

اکنون که فهمیدیم این افکار، در حقیقت نقشه ها و حیله های شیطان است که به ذهن ما القا می کند؛ توصیه ها و راه کارهایی برای موقعیت فعلی شما پیشنهاد می شود.

 

توصیه ها
1) سعی کنید با ایجاد رابطه ی صمیمی بین خود و اعضای خانواده، افراد مَحرم، همکلاسی ها و دوستان همجنس خود، نیاز به مونس و هم صحبت را برطرف کنید. چون ععملی کردن آنچه در سوال ذکر کرده اید، در واقع از چاله در آمدن و به چاه افتادن است.

2) کمتر در خانه تنها بمانید و با اجازه ی پدر و مادر در برنامه های جمعی در مدرسه یا مسجد و ... شرکت کنید. موقعی که در خانه هستید، همیشه مشغول به کاری باشید. زیرا در موقع بیکاری، این افکار بیشتر به انسان هجوم می آورد.
3) ما نیز دورانی را که اکنون شما در ان هستید، گذرانده ایم و شما را درک می کنیم. باید بدانید که این افکار تا زمانی که ازدواج نکرده اید، کم و بیش وجود خواهد داشت. پس اگر موقعیت ازدواح فراهم هست، از الآن به فکر باشید و با مطالعه و مشورت در این زمینه، خود را برای آن تصمیم مهم آماده کنید و الّا با راه کارهایی که گفته می شود، این دوران را مدیریت کنید.
4) شاید بتوان گفت یکی از مهمترین راه کارها برای پر کردن اوقات فراغا و فرار از این گونه وسوسه های شیطانی، ورزش است، ورزش است، ورزش.
5) هرکسی در دوره هایی از عمر خود، احساس تنهایی می کند. استفاده از پیشنهادهای فوق کمک می کند تا بهتر با این احساسات، مقابله کنید. اما اگر متوجه شدید که در مواجهه با احساس تنهایی تان دچار مشکل هستید و لازم است ازکمک یک متخصص بهداشت روانی استفاده کنید، می توانید برای این منظور به یک مرکز مشاوره و یا یک متخصص مراجعه کنید.
6) بهترین دوست و مونسی که هیچ وقت از ما جدا نمی شود و موقعی که همه ما را تنها می گذارند او با ماست، خدای مهربان است. بنابر این روزانه فرصتی برای راز و نیاز با این دوست عزیزتر از جان قرار دهید. اگر این لحظه، سحرها و قبل از اذان صبح باشد، حس و حال آن بیشتر است و اگر کم کم خود را به این کار عادت دهید، به مرور به پله هایی از کمالات معنوی خواهید رسید که حتی در خواب هم ندیده اید.

در انتها نیز مانند ابتدا، مجدداً چند سوال مطرح می کنیم و شما را با خودتان تنها می گذاریم تا بر روی جواب آنها اندکی بیشتر تأمل کنید:

ـ آیا هر انسانی با هر صفت و ویژگی، شایسته ی ارتباط و دوستی است؟
ـ آیا پسندیده نیست که انسان، سرمایه ی عشق و محبت خود را برای زندگی آینده ی خویش پس انداز کند؟
ـ شما آقا پسر، حاضرید در اینده با دختری که قبلاً با نامحرم رابطه داشته (هرچند به همین شکلی که در این طوال مطرح شد) ازدواج کنید؟ شما دختر نجیب چطور؟ آیا حاضرید با این چنین پسری ازدواج کنید؟ یا به دنبال این هستید که همسر شما از همه پاک تر باشد؟ مثل خود شما ...

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» عشق یواشکی

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

 

مبحث: روابط دختر و پسر
چیزی به نام عشق» عشق یواشکی

سوال3: اینکه انسان نسبت به جنس مخالف خود علاقه مند بوده یا عشق او را در دل داشته باشد، بدون اینکه طرف مقابل یا کسی دیگر متوجه شود؛ آیا کار گناهی انجام داده است؟
پاسخ: مجموعه ی نیازهای عاطقی و غرایز دیگر در ایام جوانی، هر انسانی را به طرف دوست داشتن و عشق ورزیدن، حرکت می دهد. البته همان طور که در پاسخ به سوال قبلی گفتیم این مسئله امری کاملا طبیعی و بلکه مورد نیاز انسان است. مانند تمایلی که هریک از ما به غذا یا آب پیدا می کنیم. نکته ای که در اینجا اهمیت دارد، کنترل صحیح و عاقلانه ی احساسات و پرهیز از خطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاری های مختلف روحی و جسمی دچار سازد.

سوال را با دقت بیشتری نگاه کنیم!
اگر بخواهیم صورت های مختلف سوال را مورد بررسی قرار دهیم حداقل دو صورت در ذهنمان ترسیم خواهد شد:
صورت اول این است که این علاقه، مقدمه ی ازدواج است و صورت دوم آن که چنین نیست. اگر مقدمه ی ازدواج باشد، توجه به چند نکته لازم است:
الف) این علاقه و گرایش، باید عادی و طبیعی تلقی شود و نباید اجازه داد که شدت پیدا کند. افسردگی، افت تحصیلی، بد اخلاقی، سست شدن در انجام عبادات، نداشتن انتخاب درست در بحث همسر گزینی و ... از جمله عوارض مهار نکردن این علاقه هاست.

ب) از سوی فرد علاقه مند، نباید مستقیماً حرف یا رفتاری سر زند که نشانگر محبتش نسبت به معشوق باشد و الّا دردسرهایی (که در آینده به آنها اشاره خواهیک کرد) برای عاشق به وجود خواهد آمد.

 

کمی خودمانی تر!
اگر شما خواننده ی عزیز، پسر هستید و شرایط نسبی برای ازدواجتان مهیاست، این مسئله را با خانواده ی خود در میان بگذارید و با مشورت آن ها، اگر به این نتیجه رسیدید که او همسر مناسبی می تواند باشد، بخ خواستگاریش بروید. اگر دختر هستید و شرایط ازدواج برای شما مهیاست، می توانید علاقه ی خود را با شخصی واسطه در میان بگذارید. شخص واسطه، فردی با تجربه، امین، راز نگهدار و دلسوز باشد که بتواند با مهارتی خاص (بدون آنکه طرف مقابل متوجه شود که از سوی شما آمده)، شما را به او معرفی کند. مثلاً به او بگوید: اگر می خواهی ازدواج کنی، من دختر نجیبی سراغ دارم و ... مطمئناً اگر او قصد ازدواج داشته باشد و علاقه مند شما باشد، به خواستگاریتان خواهد آمد.

ولی در هر حال اگر شرایط ازدواج هنوز مهیا نیست و یا پس از مشورت به این نتیجه رسیدید که طرف مقابل، مورد مناسبی برای شما نیست، توصیه ی جدی می کنیم که پا را جلوتر نگذارید. کم کم او را فراموش کرده و بیش از این ذهن و فکر و زندگی خود را درگیر او نکنید. چون زندگی با فکر و خیال یک عشق توخالی که مطمئنیم به او نمی رسیم، یا اگر هم به او برسیم، هیچ شباهتی به یکدیگر نخواهیم داشت، خیلی اعصاب خردکن و کلافه کننده است و چه بسا دچار افسردگی ماری شویم!

تعجب نکنید. این یک اصطلاح جدید روانشناسی نیست. بلکه فقط بیان این مطلب، ما را به یاد لطیفه ای انداخت که کمی تا قسمتی با موضوع ما ارتباط دارد.

 

افسردگی ماری
حتما این لطیفه که داستان عشق مار است را شنیده اید که به این مضمون است که روزی یک مار، دوستش را دید که افسرده شده است. رفت جلو و از او پرسید که چه شده این قدر افسرده ای؟
مار، آهی کشید و گفت: دست روی دلم نزار که سالها عاشق ماری بودم که تازه فهمیدم تکه شیلنگی بیش نبوده!

 

... بگذریم
گفتیم که صورت دوم سوال این است که هدف شما از علاقه به فردی از جنس مخالف، ازدواج نیست. در این حالت باید به جواب سوال چهارم مراجعه کنید که در ادامه ارائه خواهیم کرد.
در پایان مناسب دیدیم که این حدیث زیبا را که از رسول خدا نقل شده است به شما تقدیم کنیم:

« هرکسی عاشق شود و عشق خود را بپوشاند و پاکدامنی ورزد و با این حال بمیرد، او شهید شده است.»

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» تمایل طبیعی یا انحراف

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

 

مبحث: روابط دختر و پسر
چیزی به نام عشق» تمایل طبیعی یا انحراف

سوال2: مدتی است نسبت به جنس مخالف خود، علاقه و کشش شدیدی دارم. آیا این حالت اشکال دارد؟ نوعی انحراف اخلاقی نیست؟
پاسخ: در مسیر زندگی هر انسانی، تغییراتی طبیعی به وجود می آید که چون معمولاً برای اولین بار اتفاق می افتد، ممکن است فرد را دچار سر درگمی و اضطراب کند و سوالات گوناگونی در ذهن او ایجاد نماید. یکی از این اتفاقات طبیعی که از زمان بلوغ برای هر انسانی کاملا محسوس است، علاقه و کشش نسبت به جنس مخالف خود است. احساسی جدید و کاملاً متفاوت با سایر احساساتی که قبلاً داشته، حسی همراه با محبت و حیا.

حتما تا به حال در موقعیتی قرار گرفته اید که به شدت گرسنه شده باشید. در آن وضعیت، اگر غذایی ببینید یا بوی مطبوع آن را استشمام کنید و یا حتی اگر کسی آن غذای لذیذ را برای شما توصیف کند، آب دهانتان راه می افتد و معده اسید تولید کرده و فکر و ذهنتان متوجه غذا می شود. چرا این طور است؟ آیا بدن شما ایرادی پیدا کرده؟ مطمئناً جواب خواهید داد که خیر، بلکه به غذا احتیاج پیدا کرده ام و باید نیاز خود را ( البته به طور صحیح ) برطرف کنم.

مساله ی تمایل به جنس مخالف نیز دقیقاً همین طور است. خدای متعال بر اساس حکمت و تدبیری که دارد. خدای متعال بر اساس حکمت و تدبیری که دارد، انسان را طوری خلق کرده که در ابتدای تولد، ارتباط او با مادرش بسیار شدید است. به مرور، نسبت به افرادی دیگر مانند پدر و خواهر و برادر و سایر اطرافیان، احساس نزدیکی و تعلق خاطر پیدا می کند. در ادامه و با رشد بیشتر، با افرادی دیگر ارتباط برقرار می کند که نامشان را '' دوست '' می گذاریم. نوع ارتباط و نوع احساسش نسبت به دوست در مقایسه با پدر و مادر کاملاً متفاوت است. احساس او در مرحله ی بلوغ نسبت به جنس مخالف، کاملاً متفاوت با مراحل قبل است و همین کشش و علاقه، زمینه ی ازدواج و طی کردن سایر مراحل زندگی را برای او فراهم می کند.

تا کنون فکر کرده اید که اگر دختری نسبت به پسری یا برعکس، علاقه پیدا نمی کرد، هیچ ازدواجی صورت نمی گرفت، هیچ کس در زندگی به آرامش نمی رسید و اصلا تولید مثلی صورت نمی گرفت. حال اگر انسانی روی زمین نبود، عاقبت این دنیا چه میشد؟ پس جا دارد که بگوییم عجب نعمت بزرگی خدا به بشریت عنایت کرده، نعمتی که منشاء برکات و تحولات بزرگی در زندگی می شود.

نتیجه این که، احساس علاقه نسبت به جنس مخالف یک امر غریزی و کاملا طبیعی است که ظهور و بروز آن هم زمان با دوران بلوغ، از هر انسان سالمی انتظار می رود و از نعمت های بزرگ الهی به حساب می آید. درک این علاقه در سن بلوغ، نشانه ی سالم بودن روان آدمی و نوید دهنده ی آمادگی او برای ازدواج کردن و آلوده نکردن خود به شهوت پرستی و گناهان جنسی است.

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» عشق پاک

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

مبحث: روابط دختر و پسر
چیزی به نام عشق» عشق پاک

سوال1: عشق چیست؟ آیا در روابط دختر و پسر، عشق پاک وجود دارد یا نه؟
پاسخ: به نظر می رسد یکی از رایج ترین و البته مظلوم ترین واژه ها، واژه ی «عشق» باشد. تکیه کلام متداولی است که البته استفاده ی از آن بسیار زیاد است. به همین دلیل هر کسی آن را از نگاه خودش و در جهت هدفی که دارد، تعریف می کند. روزی شاگردی معنای عشق را از معلم های خود پرسید.
معلم هندسـه جواب داد: نقطه ای که حول محور نقطه ی قلب جوان می گردد!
معلم تــــــاریـــــخ گفـت: سقوط سلسله ی قلب جوان است!
معلم زبـــــــــــــان گفت: هم پای Love است!
معلم زیــــســـــت گفت: عشق تنها میکروبی است که از راه چشم وارد می شود!
معلم شیـمی پاسخ داد: تنها اسیدی است که درون قلب اثر می گذارد!
استاد علــــــــــوم گفت: عشق تنها عنصری است که بدون اکسیژن می سوزد!
استاد ریــــــــاضی گفت: عشق تنها عددی است که هرگز تنها نیست!
استاد زبان فارسی گفت: عشق تنها کلمه ای است که ماضی و مضارع ندارد!
و همین طور سایر دبیران هر کدام از نگاه خود به این سوال جواب دادند.

البته اگر این دانش آموز، از ساندویچ فروش محله ی خودش معنای عشق را می پرسید؛ لابد جواب می شنید که عشق مثل ساندویچی است که دو نفر از دو طرف شروع می کنند به خوردنش. وقتی به هم می رسند که تمام شده باشد!
یا اگر همین سوال را از یک نفر ساعت ساز می پرسید، شاید این طور جواب می داد که عشق مانند ساعتی شنی است. هم زمان که قلب را پر می کند، مغز را هم خالی می کند!

اما واقعا عشق چیست؟
اگر قرار باشد که فارغ از تقسیم بندی ها و تعاریف مختلفی که مطرح شده، به طور خلاصه و ریشه ای این واژه را بررسی کنیم؛ باید بگوییم که از نگاه واژه شناسی، عشق یک واژه ی عربی است و از یک گیاه به نام ''عشقه'' نام گرفته است که در فارسی به آن پیچک می گوییم.
این گیاه وقتی به بدنه ی درختی می چسبد راه تنفس آن را می بندد تا این که کم کم آن درخت زرد شده، برگهایش می ریزد و سرانجام خشک می شود. در این هنگام می گویند: این درخت را عشقه گرفت. این نحوه رابطه ی بین درخت و پیچک بیانگر رابطه ی عاشق و معشوق است.
استاد مطهری، عشق را مافوق محبت می داند و آن را از ویژگی های انسان شمرده و می گوید: در حیوانات، چنین حالتی مشاهده نشده است. یعنی، عشق میلی است درونی که ریشه در فطرت دارد.
علاقه و عشق، محصول توجه به کمال است. انسان زمانی که در چیزی و یا کسی کمالی را می بیند، به آن علاقه مند می شود. اگر کشش به هر دلیل قوی باشد، این علاقه به عشق منجر می شود. اما از آجا که ادامه ی رشته ی محبت گاهی از کنترل عقل و حواس آدمی خارج می شود و حتی گاهی، عقل و قوای بدن را بدون اراده تحت شعاع قرار می دهد؛ ممکن است خط آفرین باشد.
لذا باید بین عشق و هوس های زودگذر تفاوت قائل شد. چون این گونه هوی و هوس ها مانند گرگ هایی اند که خود را در پوستین میش عشق مخفی می نمایند. مسلما این یک استفاده ی ابزاری و یک خیانت آشکار به مباحث عشق و عاشقی است.
اما این که آیا روابط دختر و پسر ـ که هر کدام به اسم عشق اقدام به این ارتباط می نمایند ـ واقعا عشق پاک است یا هوی و هوس؟!
هنوز قضاوت در این مورد زود است و باید این روابط را از زوایای بیشتری مانند انگیزه ها، آسیب ها و آثار آن بررسی کنیم. به قول معروف این بحث هنوز مثل میوه ی کالی می ماند که چیدن آن خیلی زود است. در واقع می خواهیم که خود خواننده پس از اتمام بحث به این جمع بندی برسد که آیا واقعا عشق موجود در این گونه روابط، عشقی پاک است یا ... ؟


  عضویت در خبرنامه                                        

صفحه نخست | آرشیو مطالب | تماس با ما | عضویت | عناوین مطالب | لينك rss | سفارش طراحی | ارسال مطلب
Mail: sadatstu@gmail.com
تمامی حقوق مطالب و تصاویر پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات وقف مادر سادات است.
» انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست «