پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات | حاج احمد متوسلیان
پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات | حاج احمد متوسلیان

.
.
در پنجمین شماره‌ گاهنامه‌ "مثبت+دانش آموز"
شهادت از جنس دخترانه، عزت و احترام زن و نیز پاسخی به گناه بی حجابی و... را بخوانید:
 نسخه مطالعه (اندازه A4)
:: آرشیو نشریات
[ روابط دختر و پسر ] [ خود ارضایی ] [ نماز ] [ کتاب ] [ فرهنگ حسینی ] [ چی بپوشم؟ ] [ گناه ممنوع ]

   - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -     مشاهده همه
           
میهمان داریم   بیست و یک روز بعد   خانه ای کنار ابرها   فهرست مقدس   دیدن این فیلم جرم است   حق السکوت   یک وجب از آُسمان
 
  تا حالا شده به عشقی به غیر از عشق به آدما فکر کنید؟
  مثلا عشق به حجاب؟
  راستش من نوع حجابم رو خودم انتخاب کردم...
  :: آرشیو رادیو سادات  

[2] .. "حاج احمد متوسلیان/ #freemotevaselian"

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

[2] .. "حاج احمد متوسلیان/#freemotevaselian"
بعد از عمليات بيت‌المقدس و فتح خرمشهر
زماني كه خدمت حضرت امام شرفياب شديم
حاج احمد از ناحيه پا مجروح شده بود و عصا در دست داشت.
وقتي كه خدمت امام رسيديم
ايشان با امام ملاقات خصوصي هم داشت براي عرض گزارش.
زماني كه از خدمت امام برمي‌گشت
ديدم كه برادر احمد عصا در دست ندارد
و خيلي سريع و خيلي خوب دارد حركت مي‌كند
و اصلاَ احساس ناراحتي نمي‌كند.
من از ايشان پرسيدم كه عصا را چه كردي.
گفت زماني كه خدمت امام بودم
امام پرسيدند كه پايت چه شده است
گفتم كه مجروح و زخمي هستم.
حضرت امام دستي بر زخم پايم كشيدند
و فرمودند ان شاءالله اين زخم خوب مي‌شود.
من از آن لحظه ديگر احساس درد ندارم و نياز به عصا هم ندارم.

[1] .. "حاج احمد متوسلیان/ #freemotevaselian"

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

[1] .. "حاج احمد متوسلیان/#freemotevaselian"
از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد.
برای عملیات مهمات كم داشتند.
رفته بود توی فكر.
پیرمردی آمد و كنارش ایستاد.
لباس بسیجی تنش بود.
فكر می‌كرد او را قبلاً جایی دیده است،
اما هر چه فكر می كرد یادش نمی آمد كجا.
پیرمرد به او گفته بود:
"تا ائمه را دارید، غم نداشته باشید. توی عملیات پیروز می شید. عملیات بعدی هم اسمش بیت المقدسه. بعد هم می‌ریم لبنان. دیگه هم برنمی گردی."
گریه می كرد و برای من تعریف می كرد.


  عضویت در خبرنامه                                        

صفحه نخست | آرشیو مطالب | تماس با ما | عضویت | عناوین مطالب | لينك rss | سفارش طراحی | ارسال مطلب
Mail: sadatstu@gmail.com
تمامی حقوق مطالب و تصاویر پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات وقف مادر سادات است.
» انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست «