🎥 #ببینید | مستند "قائم مقام"
روایتی بدون سانسور و منصفانه از زندگی #آیت_الله_منتظری از مبارزات پیش از #انقلاب تا فوت ایشان را به تصویر کشیده است.

📥 دریافت: cmmt.ir/p/677f

🌺 طلوع می کنی
از آبی ترین کرانه های آسمانِ نور،
تا سخاوتِ دريايي تو عرصه‌اي باشد
براي طلوعِ خورشیدِ امامت در ظلماتِ زمین...
صبر میکنی و محکم می ایستی
تا صدای آخرین نفس های حق خاموش نشود
ای گل خوشبوی رسالت،
این جهان است که به یمن حضورت عطر آگین شده است.
امشب جشن میلادت را در آسمان ها ستاره ها زمزمه میکنند
تویی که نور چشمان پیامبر بودی و سنگ صبور مادر...
به راستی که تو کریم هستی
و کریم کسی است که قبل از خواستن عطا کند... :
"دوباره به پول نیاز پیدا کرده بود.
چند بار از امام کمک خواسته بود،
اینبار اما رویش نمی شد...
ایستاد رو به روی امام،
میخواست نیازش را بگوید و خجالت می کشید.
امام کیسه ای پول درآورد و به او داد
قبل از اینکه حرفی بزند.
نمی خواست بیش از این شرمساریش را ببیند..."

📖 | #کتاب_بخوانیم [23]
📚 امام دریا بود.
ماهی حتی اگر نهنگ هم باشد،
درکی از خارج آب ندارد.
امام مثل آب بود.
#ماهی ها به جز آب چه می دانند؟
تمام زندگیشان آب است
وقتی ماهی از آب جدا شود،
روی زمین بیافتد،
تازه زمینی که آرام تر از دریاست،
شروع میکند به تکان خوردن
ماهی دست و پا ندارد، گرنه میشد نوشت که به نحو ناجوری دست و پا می زند.
اگر فلس داشته باشد،
طی این پریدن ها و دست و پا زدن ها،
مقداری از پوست جدا میشوند و روی زمین میماند.
البته بعضی اشتباه میکنند و روی شکم ماهی سنگ می گذارند تا بالا و پایین نپرد!
علم می گوید ماهی بخاطر دور شدن از آب، به دلایل طبیعی، می میرد
اما هر کس یکبار بالا و پایین پریدن ماهی را دیده باشد،
تصدیق می کند که ماهی از بی آبی به دلایل طبیعی نمی میرد
ماهی بخاطر آب خودش را میکشد...
#سید_روح_الله_خمینی
#ارمیا | #رضا_امیر_خانی
 

[2] .. "حاج احمد متوسلیان/#freemotevaselian"
بعد از عمليات بيت‌المقدس و فتح خرمشهر
زماني كه خدمت حضرت امام شرفياب شديم
حاج احمد از ناحيه پا مجروح شده بود و عصا در دست داشت.
وقتي كه خدمت امام رسيديم
ايشان با امام ملاقات خصوصي هم داشت براي عرض گزارش.
زماني كه از خدمت امام برمي‌گشت
ديدم كه برادر احمد عصا در دست ندارد
و خيلي سريع و خيلي خوب دارد حركت مي‌كند
و اصلاَ احساس ناراحتي نمي‌كند.
من از ايشان پرسيدم كه عصا را چه كردي.
گفت زماني كه خدمت امام بودم
امام پرسيدند كه پايت چه شده است
گفتم كه مجروح و زخمي هستم.
حضرت امام دستي بر زخم پايم كشيدند
و فرمودند ان شاءالله اين زخم خوب مي‌شود.
من از آن لحظه ديگر احساس درد ندارم و نياز به عصا هم ندارم.