انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی
خداست

[1] .. "#کتاب_بخوانیم"
عنایتی زهرایی ...
اوایل ماه رمضان بود و مثل همیشه گفتن اذان ممنوع. باید با صدای آهسته اذان می گفتیم تا عراقی ها نفهمند. هنگام نماز صبح، بعد از خواندن دعای سحر، قرار شد من اذان بگویم. وقت اذان شد و شروع کردم به اذان گفتن:«الله اکبر، الله اکبر ...» ناگهان سرباز بعثی پشت پنجره حاضر شد و گفت:«اینجا چه خبره؟ با اجازه ی کی داری اذان می گی؟ بیا جلو و کارتت رو بیار.»
در این حین، محسن، که اهل استان یزد بود، سریع پشت پنجره اومد و به نگهبان بعثی گفت:«من بودم که اذان گفتم. به بقیه کاری نداشته باش.»
نگهبان وارد آسایشگاه شد و روبه روی محسن ایستاد. به من اشاره کرد و گفت:«نه، من خودم اون رو دیدم. می خوای فداکاری کنی پدرسوخته!»
محسن اصرار کرد و گفت:«نه اشتباه می کنی. من اذان گفتم.»
سرباز عراقی داد زد و گفت:«خفه شو. برو بشین سرجات.»
سر انجام سرباز عراقی من را به زندان انفرادی برد. چند روزی در آنجا بودم. زندان انفرادی در اردوگاه موصل آنقدرگرم بود که از آن آتش می بارید. نگهبان بعثی گاهی اوقات به کف زمین آب می پاشید تا هوا دم کند و گرم تر شود. روزی یک نان سمون به من می دادند که با توجه به اینکه بیشتر آن خمیر بود، اگر نان را کامل می خوردم، از تشنگی از بین می رفتم. مجبور بودم قسمت کوچکی از نان را بخورم. سرباز بعثی بارها برایم آب می آورد، اما آن را جلوی چشم من روی زمین می ریخت. روزنه های زندان انفرادی را کاملا گرفته بودند تا چیزی از بیرون به دست من نرسد. تشنگی رمقم را گرفته بود. یک شب که دیگر تحمل عطش برایم امکان پذیر نبود، به حصرت فاطمه [سلام الله علیها] متوصل شدم و از آن بانو خواستم شهادت را نصیبم کند. با خود عهد بستم که اگر آب هم آوردند، نخورم؛ حتی اگر جان به جان آفرین بسپارم. با خود ذکر می گفتم. بعضی وقت ها ذکر شهادتین را به زبان می آوردم. در همان حال، سرباز عراقی در زندان را باز کرد و من را صدا زد. اما من سرم را بلند نکردم. دوباره صدایم زد و گفت:«بیا آب آوردم.» اما من اعتنا نکردم. با التماس و تمنا می گفت:«بیا آب آوردم.»
اصرار کرد و من را به حضرت فاطمه زهرا [سلام الله علیها] قسم داد تا آب را از دستش بگیرم. تا نام حضرت را به زبان آورد، سرم را بلند کردم و دیدم اشک از چشمانش جاری است. گفت:«این دفعه با دفعه های قبل فرق داره.»
لیوان آب را از او گرفتم و به یاد امام حسین [علیه السلام] و یارانش نوشیدم. دو لیوان دیگر هم برایم آورد و در ادامه گفت:«به حق فاطمه زهرا [سلام الله علیها] بیا و از من بگذر و حلالم کن.»
گفتم:«جریان چیه؟ تا نگی، حلالت نمی کنم.»
گفت:«نصفه شب، خوابیده بودم که مادرم من رو از خواب بیدار کرد و گفت:"چه کاری کردی؟ من رو شرمنده ی حضرت زهرا [سلام الله علیها] کردی. حضرت زهرا [سلام الله علیها] رو توی خواب زیارت کردم. گفت به پسرت بگو دل اسیری رو که به درد آوردی به دست بیار."»
اشک از چشمانم جاری شد و به خاطر عنایتی که حضرت زهرا [سلام الله علیها] به من داشت، دو رکعت نماز شکر به جا آوردم. دو روز بعد مرا به آسایشگاه برگرداندند. بدنم خیلی ضعیف شده بود. بچه ها چند دانه خرما به من دادند و کمی حالم بهتر شد ...
:: خاطرات فتاح محمّدی از اسارتگاه های عراق
+ نوشته شده در سه شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵ ساعت توسط علیرضا آقاباباگلی
|
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی
خداست
[1] .. "حاج احمد متوسلیان/#freemotevaselian"
از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد.
برای عملیات مهمات كم داشتند.
رفته بود توی فكر.
پیرمردی آمد و كنارش ایستاد.
لباس بسیجی تنش بود.
فكر میكرد او را قبلاً جایی دیده است،
اما هر چه فكر می كرد یادش نمی آمد كجا.
پیرمرد به او گفته بود:
"تا ائمه را دارید، غم نداشته باشید. توی عملیات پیروز می شید. عملیات بعدی هم اسمش بیت المقدسه. بعد هم میریم لبنان. دیگه هم برنمی گردی."
گریه می كرد و برای من تعریف می كرد.
+ نوشته شده در یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵ ساعت توسط علیرضا آقاباباگلی
|
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی
خداست
[5/2] .. "نظم | آنچه همه دوست دارند ولی ..."
نویسنده: #استاد_دکتر_مرتضی_آقا_تهرانی
» برکات نظم | 4. استفاده از فرصت ها:
نظم در امور باعث استفاده از فرصت ها می شود و به همین جهت، مورد تأکید روایات اهل بیت قرار گرفته است. آقا امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرموده است:«به استفاده از عمرت مبادرت کن! قبل از این که به غصه تبدل شود، این چنین نیست که هر طالبی به مراد خود برسد و یا هر غائبی بازگردد.»
این بیان امام اشاره ای صریح است به این که اگر عمر را از دست دادی، حتی اگر تلاش کنی که آن را بازیابی، این فرصت های از دست رفته باز نخواهد گشت.
امام رضا از امیرالمؤمنین نقل می فرمایند که حضرت فرمود:«الفرصة خلسة» اگر به کتب لغت مراجعه کنیم می بینیم که در کلمه "خلسة" هم معنای سرعت نهفته است و هم معنای خدعه؛ یعنی این فرصت ها به گونه ای است که با سرعت و یا با نوعی نیرنگ در حال گذر است، بدون این که ما متوجه گذر آن ها شویم.
در نهج البلاغه از مولی امیرالمؤمنین نقل شده است که فرمود:« پس به سوی عمل بشتابید، و از مرگ ناگهانی بترسید، زیرا امیدی به بازگشت عمر نیست به نحوی که به بازگشت روزی امید هست ... و آن چه از عمر شما در دیروز گذشته، امروز امید به بازگشت آن نیست.»
پس با نظم و برنامه ریزی باید سعی کنیم از فرصت عمر استفاده کنیم. در این جا بیانِ استاد شهید مطهری قابل توجّه است که درباره فرصت یابی فرمود:« استفاده از فرصت یکی از انواع شکرگزاری از نعمت ها و موهبت های الهی است، همان طور که از دست دادن آن یک نوع کفران نعمت است.»
برای بهره برداری بهینه از زمان نیز استاد مطهری فرموده است:« ظرف زمان یعنی وقت، مانند ظرف مکان است، کارهایی که در زمان انجام می دهند مانند اشیائی است که در صندوق یا جعبه ای قرار می دهند، برخی از مردم بدون دقّت و بدون نقشه، کارهای خود را آغاز می کنند؛ یک روز از صبح تا شام تلاش می کنند، آخر روز می بینند فقط دو سه کار در این مدّت انجام داده اند، نتوانسته اند در این ظرف زمانی، بیش از این کاری انجام دهند. پس نظم و انضباط و نقشه از شرایط بهره برداری از وقت و زمان است.»
آیت الله قدیری نقل می کند:« از جمله خاطراتی که از حضرت امام راحل دارم، سفارش ایشان بود در منظم بودن و تقسیم وقت و هر کاری را در وقت مقرّر انجام دادن. امام می فرمودند: وقتی اوقات شما برکت پیدا می کند که منظّم باشید. این مطلب را دقیقاً در مورد خود ایشان می دیدیم؛ در وقت مطالعه کسی با ایشان نمی توانست ملاقات کند. سر وقت در کلاس درس حاضر می شدند. سر وقت و مرتّب به حرم می رفتند. بعد از درس آن را می نوشتند، مثلاً نوشته های درس های نجف را با نظم و ترتیب در دفتری با کاغذ مرغوب نوشته بودند. و از برکات این نظم و ترتیب این بود که بعد از فوت حضرت آیت الله العظمی بروجردی، تنها مرجعی که هم حاشیه بر عروه و هم حاشیه بر وسیله داشتند، ایشان بودند.»
#ادامه_دارد ...
منبع / نهج البلاغه، نامه31، ص402.
:: . ./ مجلسی، محمد تقی، بحارالانوار، لبنان: مؤسسه الوفاء، 1404ق، ج75، ص34.
:: . ./ نهج البلاغه، خطبه114، ص169.
:: . ./ مرتضی، مطهری، حکمت ها و اندرزها، انتشارات صدرا، تهران، 1385، ج2، ص26.
:: . ./ حکمت ها و اندرزها، ج2، ص198.
:: . ./ پرتوی از خورشید، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، واحد خاطرات، پاییز1378، ص120، به نقل از آیت الله محمد حسن قدیری، صحیفه دل، ص123
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت توسط علیرضا آقاباباگلی
|
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی
خداست
[4] .. "#پای_منبر"
نشانه های عقل:
3) برداشتن توشه برای شب اول قبر
» خوشا به حال کسی که در جوانی برای خود مرگ را جا انداخته باشد.
4) آماده بودن برای روز قیامت
🔹 حجت الاسلام حسین مؤمنی
◀️ طرح از: پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات
● سفارش طراحی
+ نوشته شده در جمعه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت توسط علیرضا آقاباباگلی
|
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی
خداست
[3] .. "#پای_منبر"
نشانه های عقل:
2) روی آوردن به آخرت و کار کردن برای خدا
» خودتان را برای خدا زمین بزنید؛ هر چه سفت تر زمین بخورید بالاتر می روید ...
🔹 حجت الاسلام حسین مؤمنی
◀️ طرح از: پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات
● سفارش طراحی
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت توسط علیرضا آقاباباگلی
|
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی
خداست
[2] .. "#پای_منبر"
نشانه های عقل:
1) دل نبستن به دنیا و بی تعلقی به آن
» نسبت به دنیا تجافی کنیم!
رسول خدا به حضرت علی (علیه السلام) فرمودند:
بدبخت کسی است که دنیا را به آخرت می فروشد
و بدبخت تر از آن کسی است که آخرت را به دنیای دیگران بفروشد.
🔹 حجت الاسلام حسین مؤمنی
◀️ طرح از: پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات
● سفارش طراحی
+ نوشته شده در شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت توسط علیرضا آقاباباگلی
|
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی
خداست
[1] .. "#پای_منبر"
هر چوبی؛
چوب در حرم امام نمی شود ...
از چوب خشک می سازند
چرا که قرص و محکم است
امام [رضا] هم مومن "قرص" می خواهد ...
🔹 حجت الاسلام مهدی کشاورز
◀️ طرح از: پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات
● سفارش طراحی
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت توسط علیرضا آقاباباگلی
|