پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات | سـبــک زنــدگی
پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات | سـبــک زنــدگی

.
.
در پنجمین شماره‌ گاهنامه‌ "مثبت+دانش آموز"
شهادت از جنس دخترانه، عزت و احترام زن و نیز پاسخی به گناه بی حجابی و... را بخوانید:
 نسخه مطالعه (اندازه A4)
:: آرشیو نشریات
[ روابط دختر و پسر ] [ خود ارضایی ] [ نماز ] [ کتاب ] [ فرهنگ حسینی ] [ چی بپوشم؟ ] [ گناه ممنوع ]

   - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -     مشاهده همه
           
میهمان داریم   بیست و یک روز بعد   خانه ای کنار ابرها   فهرست مقدس   دیدن این فیلم جرم است   حق السکوت   یک وجب از آُسمان
 
  تا حالا شده به عشقی به غیر از عشق به آدما فکر کنید؟
  مثلا عشق به حجاب؟
  راستش من نوع حجابم رو خودم انتخاب کردم...
  :: آرشیو رادیو سادات  

تنهایی‌های انسان‌

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

تنهایی‌های انسان‌


حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
«مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه»
[خدا را شناخته هر کس خود را شناخت.]
P =» q

خداوند در سوره ی ملک می فرماید:
«وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ»
[خدای خودشان را از یاد بردند آنان که خود
را فراموش کردند.]
q =» P

[حجت الاسلام پناهیان:] انسان موجودی تنهاست
و نمی‌تواند تنهایی‌اش را جز با خدا برطرف کند.
بهترین رفاقت‌ها با آدمها در این دنیا،
در نهایت طوری می‌شود
که باز انسان به تنهایی خود بازمی‌گردد.
تنهایی انسان تقصیر کسی نیست،
نباید دنبال مقصر بگردیم.
انسان فقط با خدای خودش انس می‌گیرد
و از تنهایی بیرون می آید.

وقتی قدم می زد تنها بود. حوصله اش سر می رفت.
100 تومان داد و یک بسه آدامس خرید. تمامی پیاده رو را سرگرم بود.

وقت اضافی که از حد گذشت تنهایی از حدی بالاتر می زد. حوصله اش هم سر می رفت.
100000 تومان داد و چه سیستمی که نخرید. به همین راحتی به تمام دنیا وصل شد.

این و آن را که باهم دید فکر کرد خیلی تنها مانده. دیگر حوصله اش سر رفته بود.
100000000 تومان داد و مقدماتش را خرید. نیمه ی گمشده اش را پیدا کرد.

حالا که دیگر خیالش از همه جا راحت شده بود، روی مبل لم داد و با کنترل، تلویزیون را روشن کرد:
«همراه اول، هیچ کس تنها نیست.»
تلویزیون را خاموش کرد. همه حرف از اول همین بود.

همراه اصلی که نباشد، همیشه تنها هستی.
یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ
ای همدم آنکه نیست همدمی برایش

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» رابطه برای شناخت

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

رابطه برای شناخت

 

مبحث: روابط دختر و پسر
چرا ارتباط؛ انگیزه های ارتباط؟ » رابطه برای شناخت

سوال6: دوستم ارتباط با جنس مخالف دارد. وقتی از او دلیل و انگیزه ی این کارش را پرسیدم گفت: قصد ازدواج با او را دارم و می خواهیم در این مدت یکدیگر را بهتر بشناسیم و اگر به این نتیجه رسیدیم مناسب یکدیگر نیستیم از هم جدا خواهیم شد. به نظرم دلیلش منطقی بود. نظر شما چیست؟
پاسخ: جا دارد به دوست شما که تصمیم عالی و مقدس ازدواج را گرفته تبریک بگوییم. امیدواریم که ایشان و همه ی جوان های فهمیم ما هرگز ازدواج نکنند مگر با همتای الهی خودشان.

چقدر این تصمیم زیبا، زیباتر می شد اگر قبل از هر چیز در مورد ازدواج و ملاک های انتخاب همسر و به ویژه شیوه ی انتخاب همسر با یک مشاور صحبت می کردند تا مشکلات و ابهامات انتخاب همسر به حداقل برسد.
اما چون شما کار او را منطقی و مورد قبول دانسته اید، بر خود لازم دیدیم که نکاتی را خدمت شما و دوست عزیزتان مطرح کنیم:

ما معتقدیم که در ازدواج، به مهارت شناخت دنیای جنس مخالف نیاز است. بنیادی ترین اصل در ازدواج، شناخت طرف مقابل به عنوان جنس مخالف و همسر آینده است. اما کاملاً بااین نظر مخالفیم که برای شناختِ طرف مقابل از هر راه و روشی می توان استفاده کرد. دلیل مخالفتمان با روش دوست شما، این است که در این شیوه، نه تنها شناختی حاصل نمی شود بلکه مسیر شناخت با جوشش احساسات و عواطف بسته می شود. ما برای ادعای خود دلایلی داریم که هر کدام حاصل تجربه ی کاری ماست و به چند مورد اشاره می کنیم:

1. این یک واقعیت غیر قابل انکار است که معمولاً پسرها عشق باز و دخترها عشق ورزند. یعنی نگاه دختر و پسر به روابطِ قبل از ازدواج، دو نگاه متفاوت است. پسرهایی که آزادانه و بدون هیچ گونه تعهدی اقدام به ارتباط با یک دختر می کنند، مهمترین هدف آن ها رفع نیاز جنسی شان است. (و جالب آنکه باور این مساله برای دختران خیلی سخت است.) در حالی که دخترها چون عشق ورزند، گمان می کنند که واقعا طرف مقابل عاشق او شده و خود را کم کم باید برای مراسم ازدواج آماده کنند حال آنکه حقیقتاً گول خورده اند و اگر منظور پسر، شناخت و نهایتاً ازدواج بود؛ چرا بدون بهانه گیری، رسماً از این دختر خواستگاری نکرد؟

با این وجود، از دختر و پسری که سرشار از عواطف اند و زمانی که در کنار هم قرار می گیرند، فعل و انفعالات هورمونی کشش فراوانی در آنها ایجاد می کند، چگونه می توان انتظار داشت که به شناخت لازم برای ازدواج برسند؟ اصلاً آیا مجالی برای شناخت پیدا خواهند کرد یا این که هر کدام سعی خواهد کرد معایب خود را بپوشاند تا علاقه ی طرف مقابل نسبت به او کم نشود؟

گذشته از این، آن ها بهترین اوقات را که از حوصله ی کافی برخوردارند، برای ملاقات انتخاب می کنند و هر وقت خسته شدند، از هم جدا می شوند. در این صورت چگونه و چه زمانی خواهند توانست آستانه ی تحمل یکدیگر را بسنجند و به شناخت کامل برسند؟

خیلی متاسفیم!
باید متاسفانه در اینجا این نکته ی غم انگیز را بیان کنیم که درصد بسیار بالایی از دخترانی که به بهانه هایی مانند شناخت برای ازدواج، درس خواندن و ... اقدام به دوستی و ارتباط با جنس مخالف می کنند، فریب خورده و به خاطر این که مثلاً طرف مقابل را از دست ندهند، راضی به ارتباط جنسی می شوند. آن ها آینده ی خود را که می توانست پاک و نورانی باشد، به یک عمر حسرت و ندامت تبدیل می کنند.

ما با بقیه فرق می کنیم
ناگفته نماند که برخی می گویند:
ما در مورد خودمان مطمئنیم. هر جا بخواهیم رابطه را قطع می کنیم و مراقبیم که اتفاق خاصی نیفتد.

در جواب این دسته از افراد باید گفت:
براساس آمار، حدود هشتاد درصد از کسانی که در دریای خزر غرق می شوند، شنا بلد هستند. ماهر و مطمئنند که غرق نمی شوند. همین اعتماد به نفس کاذب، کار دست آن ها می دهد. هرچه به آن ها گفته می شود که جلوتر نروید، می گویند حواسمان هست. آنقدر در دریا پیشروی می کند که در نهایت غرق می شود. در حالی که کسانی که شنا یاد نگرفته اند، بیشتر احتیاط می کنند.

بله؛ شیطان ما را قدم به قدم به پرتگاه نزدیک می کند. ما افراد بسیاری سراغ داریم که می گویند: من نفهمیدم که چه شد. به خودم آمدم و دیدم کار از کار گذشته و دچار مشکل شده ام.

2. در جامعه ی ما یکی از راه های تحقیق برای ازدواج (چه دختر و چه پسر) کسب اطلاع از همسایگان و اطرافیانِ فرد مورد نظر است. اگر در زمان ارتباط آن دو (که فرضاً هدفشان شناسایی و شناخت برای ازدواج هست)، کسی از اطرافیان، همسایگان و آشنایان، آن ها را باهم ببیند؛ به نظر شما پیش خودش چه فکری خواهد کرد؟ آیا چیزی غیر از روابط نامشروعِ آن دو نفر، در ذهنش خواهد آمد؟

دردسر، زمانی شدید خواهد شد که به هر دلیلی این دو نفر نخواهند با یکدیگر ازدواج کنند و به قول دوست شما، به این نتیجه برسند که مناسب هم نیستند. در این صورت است که هر دو در موضوع ازدواح و زندگی آینده با مشکلات جدی مثل خواستگاران نامتناسب یا نداشتن خواستگار (در مورد دختر) و شنیدن جواب رد از سوی نامزدهای مناسب (در مورد پسر) مواجه خواهند شد. چون خود آن دو نفر با رفتار اشتباه باعث نگاه منفی دیگران به خود شده اند.

3. سر انجام این ارتباط ها (به هر انگیزه صحیح یا غلطی باشد) دو حالت بیشتر نیست: یا اینکه به ازدواج با یکدیگر منتهی می شود و یا این گونه نیست و هر کدام با شخصی دیگر ازدواج می کنند.

اگر روزی قرار شد که باهم زیر یک سقف زندگی مشترکی داشته باشند، چون از قبل زمینه ی بی اعتمادی به یکدیگر را فراهم کرده اند، از این زندگی لذتی نخواهند برد.

خدا برای حفظ خانواده و ناموس، در وجود مرد، صفت غیرت قرار داده تا بواسطه ی این ویژگی، کانون خانواده اش را حفظ و نگهداری نماید. حالا فرض کنید مدتی از ازدواج آن دو نفر گذشت و به طور طبیعی شعله های آتش عشقشان فروکش کرد و به اصطلاح، آب ها از آسیاب افتاد. مرد نسبت به هر حرکت مشکوکی (مانند مزاحمت های تلفنی و ارتباط های شغلی او با مرد های دیگر و ...) که از همسرش می بیند، حساس شده و عکس العمل نشان می دهد و اینجاست که دیوار اعتماد بین او و همسرش متزلزل شده و به مرور این فکر، مرد را آزاد خواهد داد که نکند همسرم همان گونه که قبلا با من ارتباط داشته، حالا هم با افراد دیگری رابطه داشته باشد. این آغاز تلخ کامی ها، بهانه گیری ها و درگیری ها در زندگی مشترک است.

البته عکس این قضیه برای زن هم ممکن است رخ دهد. همان گونه که قبلا در جواب سوال 5 توضیح دادیم، او همیشه نگران است مبادا شوهرش (که سابقه ارتباط با نامحرم داشته)، دوباره سراغ کارهای قبلی خود برود و همان گونه که با من ارتباط برقرار کرد، برای بار دوم با کسی دیگر، طرح دوستی و به دنبال آن ازدواج را پیاده کند و هَوُو بر سر من بیاورد. چون "نو که آمد به بازار، کهنه شود دل آزار."

حالت دوم این است که بر سر مساله ی ازدواج به توافق نرسند. گاهی اوقات به خاطر تغییر شرایط طرفین، مشکلات غیر قابل درمان پزشکی (که با آزمایشات مشخص می شود) یا مخالفت خانواده ها و ... آن دو نمی توانند به یکدیگر برسند. اینجاست که دردسر هایی مانند احساس سرخوردگی، شکست روحی، افسردگی، نفرت از جنس مخالف و ازدواج گریزی برای طرفین و به خصوص از دست دادن خواستگار برای دختر ایجاد می شود.

دوست عزیز؛ زندگی مشترک همیشه به یک روال نیست. خیلی اوقات، زن و مرد بر سر مسائل مختلف اختلافاتی پیدا می کنند که شاید به جر و بحث و قهر های کوتاه مدت هم کشیده شود. در این موارد، زن یا مردی که قبلا تجربه ی ارتباط با شخص دیگری را داشته و بیشتر، خوبی های او را دیده؛ ممکن است نسبت به زندگی کنونی اش دچار تردید شده و با خود بگوید: ای کاش با همان فرد ازدواج کرده بودم.

او این مساله را برای خود احساس شکست می داند و غالباً تا مدت ها او را اذیت می کند و زندگی را بر خود و همسرش به بهانه های مختلف تلخ می کند. گاهی زمزمه های ازدواج مجدد و رسیدن به عشق گذشته از همین جا شروع می شود.

بنابراین به نظر می رسد، بهترین شیوه برای شناخت همسر آینده، به کار گیری روش های بی آسیبی مثل تحقیق و جلسات متعدد گفتگو زیر نظر پدر و مادرها است. البته روش این کار را باید با مطالعه در کتب مربوطه و مشاوره با اهل فن، یاد گرفت.

در این زمینه، مطالعه ی کتاب هایی مانند "مطلع مهر" نوشته ی آقای امیر حسین بانکی پور فرد و "گلبرگ زندگی" نوشته ی آقای حسین دهنوی توصیه می شود.

نیاز انسان به قرآن

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

نیاز انسان به قرآن
[حجت الاسلام پناهیان]:
قرآن یک قطعۀ نورانی، از جایگاهی بالاتر از بهشت است
و از نزد خود خداوند متعال به دست ما رسیده است.
ما مانند نیاز یک نوزاد به شیر مادر،
هر ساعت به بهره بردن از نور قرآن نیازمندیم.
 
خداوند حکيم است و خلقت را برای رسيدن به غايت کمال ايجاد کرده، برای رسيدن هر موجودی به کمال، راهنمايی لازم را برايش صورت داده که هدايت تکوينی و غريزی است که در موجودات وجود دارد:
 
قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى | سوره طه آيه 50
 
پروردگار ما کسی است که به هر چيزی خلقت مناسب داد و آنگاه آنرا هدايت کرد. انسان نيز يکی از مخلوقات خداست که به اراده او از اختيار و آزادی برخوردار است. اقتضای خير و شر دارد. بايد به کمال و سعادت هدايت گردد. خداوند برای خلقت اين موجود برگزيده اش، چند قوه در وجودش قرار داد، از جمله هدايت غريزی که موجودات دارند. هدايت عقلی به واسطه قوه عقل که در وجودش به وديعه نهاده است. با وجود اين دو قوه هدايتگر، انسان نمی تواند تمام نياز هدايتی اش را برآورده سازد، زيرا قوای غريزی او بيشتر هدايتگر او در امور مادی و محسوس است. قوای عقلی اش محدود می باشد. توانايی شناخت همه زوايا و نقاط ناپيدای مسيرش را ندارد. اگر دستگيری نشود، گمراه شده يا از رسيدن به قله کمال و خوشبختی و سعادت باز میماند. در قيامت بر خدا حجت خواهد داشت که به غايت کمال و سعادت هدايتم نکردي. حاشا که خدا نياز موجودي را برآورده نشده واگذارد. خداوند براي برآوردن نياز هدايتی انسان و بستن راه حجت بر او، هدايت وحيانی را به بشر هديه کرد تا در پرتو وحي به نقاط ناپيداي مسير علم دست يابد. مسير کمال و سعادت را به روشني ببيند. پيمودن آن برايش ميسر شود. اگر هدايت وحيانی نباشد، بشر با کمک عقل و غريزه نمی تواند تمام راه هدايت را تا قله کمال شناسايی کند. از رسيدن به کمال محروم بوده يا به وادی گمراهی خواهد افتاد:
 
کَمَا أَرْسلْنَا فِیکمْ رَسولاً مِّنکمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ ءَایَتِنَا وَ یُزَکِّیکمْ وَ یُعَلِّمُکمُ الْکِتَب وَ الحِْکمَةَ وَ یُعَلِّمُکُم مَّا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ | سوره بقره آیه 151
 
أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ | سوره نساء آیه 113

در دو آيه بالا خطاب به پيامبر و مردم تاکيد شده که وحی برای شما ره آوردی معرفتی دارد. اگر نباشد، ای پيامبر و ای مردم راهی برای رسيدن به آن معرفت نداريد. بنابراين بشر براي هميشه تاريخ به هدايت وحيانی نيازمند است. امروز نيز با همه پيشرفت علم و تجربه و ... به هدايت وحيانی نيازمنديم. هدايت وحيانی در قالب قرآن به ما عطا شده تا از آن ارتزاق کنيم. نياز هدايتی خود را برآورده سازيم. امروز بی نياز از وحی جديد هستيم، نه بی نياز از وحی قرآن. ممکن است کسی گمان کند که بشر در اين برهه از تاريخ به خاطر تکامل عقلانی از وحی بی نياز است، در حالی که اين پندار غلط است. بشر با وجود تکامل عقلانی نيازمند وحی است، زيرا توان عقل محدود است. امروز هم محتاج وحييم و وحی در قالب قرآن به ما عطا شده است.
برای يافتن سعادت و كمال حقيقی به هدايت و راهنمايی خداوند نياز داريم و قرآن كتاب هدايت و راهنمايی خداست.

[1] ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين ... | سوره بقرة آيه 2
     اين كتاب قطعا هدايت است براي پرهيزكاران
[2] القرآن هدي للناس ... | سوره بقره آيه 185
    اين قرآن هدايت است براي همه مردم
[3] ان هذالقرآن يهدي للتي هي اقوم ... |سوره اسراء آيه 9
    اين قرآن هدايت است براي كساني كه بخواهند ...
[4] الفرقان ... | سوره بقره آيه 185
    اين قرآن - جدا كننده حق وباطل است
[5] وننزل من القرآن ما هو شفاء ورحمة للمومنين ... | سوره اسراء آيه 83
    اين قرآن شفاي دردهاي روحي وجسمي و رحمت براي مومنين است.
[6] لقد صرفنا في هذا القرآن للناس من كل مثل | سوره كهف آيه 54
    اين قرآن از هر مثلي براي هدايت مردم بيان نموده ...

محجبه شدن زنان اروپایی و آمریکایی

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

محجبه شدن زنان اروپایی و آمریکایی

 

برخلاف این تصور سطحی که پوشش حجاب نوعی تبلیغ دین است و به واسطه همین کوته نظری کشورهای غربی پوشش حجاب را در اماکن عمومی ممنوع می کنند، از منظر روانشناختی، مطالعات اجتماعی و اعتقادی، پوشش حجاب دارای محاسن ای است که عمدتا از نظر پنهان می ماند.

در اینجا به ۱۰ حسن پوشش حجاب از جنبه های متفاوت که البته همگی برای یک زن مسلمان مبرهن است اشاره می کنیم:

۱- اطاعت از پروردگار: قاعدتا برگزیدن پوشش حجاب در قدم اول تابعیت از فرمان خدواند است که در دین اکمل به آن سفارش اکید شده است.

۲- شناسانده شدن مسلمان: زنان مسلمان با پوشش حجاب مقید بودن به دین اسلام را با با زبان خاموش اعلام می دارند، این حس از هر گونه تظاهر گرایی در جوامع غربی به دور است و زنان مسلمان این جوامع با افتخار پوشش حجاب را بر می گزینند تا اعتقادات و ارزش های منتخب خود را به مخاطب معرفی کنند.

۳- دوری از تباهی: گزیدن پوشش حجاب اخطاری است در پاسخ به انتظارات بی جای برخی از افراد در جامعه غرب، زن محجبه در این کشورها حجاب را سپری در برابر توقعات غیر اخلاقی می داند.

۴- تواضع: تواضع، رشد درونی ای است که هر انسان کمال گرا آن را در خود پرورش می دهد که در پی نمود آن در انسان، احترام متقابل، اعتماد و ایجاد آرامش و حسن خلق بیمه می شود، نمود تواضع در پی انتخاب پوشش حجاب اسلامی امری گریز ناپذیر است و زنان محجبه با انتخاب این پوشش قطعا تواضعی خاص در خود به وجود می آورند. گزیدن پوشش حجاب اخطاری است در پاسخ به انتظارات بی جای برخی از افراد در جامعه غرب، زن محجبه در این کشورها حجاب را سپری در برابر توقعات غیر اخلاقی می داند.

۵- از منظر فیزیکی ، پوشش حجاب در هر فصل و در هر آب و هوایی از بروز بیماری های مختلف ممانعت می کند و در حفظ سلامت و بهداشت پوست و موی سر تا ۹۰ درصد موثر است، تحقیقات نشان می دهد دانش آموزان کشورهای سردسیر که پوشش حجاب ندارند بیشتر از دانش آموزان محجبه کشورهای اسلامی به بیماری های سرماخوردگی، آنفولانزا و حساسیت های مزمن مبتلاء می شوند، تا جایی که اکثر مادران این دانش آموزان به تقلید از دانش آموزان مسلمان پوششی مشابه حجاب را برای کودکان خود در فصول سرد انتخاب می کنند.

۶- یادآوری: برای دیگران و خود افراد محجبه در جوامع غربی، حجاب نوعی یادآوری اسلام است، دینی که در این جوامع به واسطه کاریکاتور و توهین های تمسخر آمیز شناسانده می شود خوب است که به واسطه ارزش هایی چون حجاب جلوه کند و به دیگران معرفی شود. اکثر مادران این دانش آموزان
(مناطق سردسیر) به تقلید از دانش آموزان مسلمان پوششی مشابه حجاب را برای کودکان خود در فصول سرد انتخاب می کنند.

۷- حفظ ظرافت های زنانه: برخلاف تصور جامعه غرب که پوشش حجاب ظرافت های زنان را نابود می سازد باید خاطر نشان کرد که انتخاب پوشش حجاب گرایش به خلق و خوی مردان را در زنان می کاهد، امروز زنان بی حجاب با انتخاب پوشش های مردانه از سویی و مد شدن لباس های مشترک میان زنان و مردان از سوی دیگر باعث شده اند تقریبا نیمی از هویت زنان نابود شود در حالی که پوشش حجاب مختص زنان است و ناخودآگاه رفتارهای خاصه زنان را در خود پنهان دارد.

۸- بهبود شکل ظاهری جامعه: انتخاب پوشش حجاب برای زنان امت اسلامی نوعی همسان سازی شکل ظاهری جامعهو متفاوت کردن آن با سایر اجتماعات است به این ترتیب امت های اسلامی به واسطه پوشش حجاب یکنواخت ترین ظاهر را در میان سایرین دارا هستند. انتخاب پوشش حجاب گرایش به خلق و خوی مردان را در زنان می کاهد

۹- نشان آزادی: زنان غربی با انتخاب حجاب هدف اثبات تلفیق حجاب و آزادی را دنبال می کنند، اینکه حجاب هیچگونه دست بستگی و حصری را برای آنها خلق نکرده است.

۱۰-حمایت: حجاب نوعی مصونیت در مقابل انواع تعرض های فیزیکی و لفظی است که در جوامع غربی کاملا طبیعی است و در فرهنگ این کشورها نفوذ کرده است به این ترتیب زن مسلمان با انتخاب حجاب جویای نوعی حمایت شفاف و مشهود در جامعه است.

[دیگران]: حجاب برتر

اگر غذا خوردن برای کسی محترم باشد، آدابش را هم رعایت می‌کند.

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست


:: قسمتی از سخنراتی استاد پناهیان
دین برای زندگی خیلی احترام قائل است و زندگی باید نزد ما هم محترم باشد. بعضی از اجزاء زندگی هست که خداوند آن‌قدر در دین به آن اجزاء احترام گذاشته است که به‌خاطرش آدابی را مطرح کرده است.

مثلاً برای غذا خوردن، کلی آداب بیان شده است. اگر غذا خوردن برای کسی محترم باشد، آداب غذا خوردن را رعایت می‌کند و قبل از غذا «بسم الله» می‌گوید.
تو لحظه‌ای که داری غذا می‌خوری، این غذا دارد در وجود تو به تکامل می‌رسد؛ لذا این گوشت یا این گیاهی که توسط تو خورده می‌شود،
خوشحال است که یک آدم دارد او را مصرف می‌کند، خوشحال است که دارد فدای تو می‌شود.

مثلاً آن گوسفندی که گوشتش را آبگوشت کرده‌ای و داری می‌خوری، کمال اش به این بوده که تو آن را بخوری و در زندگی تو مصرف شود. وقتی که تو این قدر زندگی خودت را در کائنات محترم دیدی، «بسم الله» هم می‌گویی و آدابش را رعایت می‌کنی.

چرا ما در زندگی آداب رعایت نمی‌کنیم؟ چون زندگی خودمان را زیاد محترم نمی‌دانیم.

صندوقچه دروغ و غیبت

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

 

... یه صندوق درست کرد و گذاشت توی خونه. بعد همه رو جمع کرد و از گناه بودن دروغ و غیبت گفت. بعد هم قرار شد هرکی از این به بعد دروغ بگه یا غیبت کنه مبلغی رو به عنوان جریمه بندازه توی صندوق تا صرف کمک به جبهه و رزمنده ها بشه.

این طرح این قدر جالب بود که باعث شد همه اعضای خانواده خودشون از این گناه ها دوری کنند و به همدیگه در این مورد تذکر بدن.

خاطره ای از شهید علی اصغر کلاته سیفری

مردی که از جهنم فساد به اسلام گروید

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

 

به نام خدایی که چراغ دین هدایت گرش هیچ گاه خاموش نمیشود ...

ایتالیایی که شیعه شده بود » مردی که از جهنم فساد به اسلام گروید

یک شب یک بی بند و بار ایرانی که مقیم لندن بود به ایتالیا می رود ساعت یک نیمه شب در فرودگاه لوکا را می بیند و از او نشانی یک مسافر خانه را می پرسد وقتی این اایتالیایی شیعه متوجه می شود او ایرانی است بخاطر ارادتی که به ایرانیها داشت وی را به قصر خود دعوت می کند و اتاق خود را در اختیار وی می گذارد دختر خود را برای با این ایتالیایی خوش تیپ و ثروتمند آماده می کند اما هرچی صبر می کند لوکا نزد او نمی آید بعد از چند ساعت دنبال لوکا می گردد. وقتی وارد اتاق لوکا می شود از تعجب خشک اش می زند!
لوکا درحال خواندن صبح بود و تصویر امام خمینی روی دیوار اتاقش جلوه می کرد ...

لوکا از خانواده‌ای اشرافی و از دوستان فرزند سوپر میلیاردر ایتالیایی و صاحب فیات و باشگاه فوتبال یوونتوس بود.

پدر وی مالک کارخانه بزرگ و قدیمی تولید مشروبات الکلی به نام مونتالچینو Montalcino می‌باشد. کارخانه‌ای که اینک به دست برادرش جلاسیو Gelasio Gaetani D’Aragona Lovatelli به همراه مراکز پورنو اداره می‌شود.

لوکا از زمان کودکی از دوستان ادواردو آنیلی بود.وی در سال ۱۹۸۸ به همراه ادواردو آنیلی به ایران آمد. یکی از دوستان ادواردو در جلسه‌ای به مدت دو ساعت با لوکا در هتل آزادی صحبت می‌کند و این جلسه منجر به اسلام آوردن وی و پذیرش تشیع می‌شود،سپس به اتفاق هم به منزل آیت‌الله سید علی گلپایگانی واقع در یوسف‌آباد می‌روند و آنجا مراسم تشرف لوکا به تشیع برگزار می‌گردد.لوکا در این سفر به همراه ادواردو به مناطق جنگی جنوب کشور سفر می‌کند…

آقای قدیری ابیانه [سفیر آن زمان ایران در ایتالیا] روایت می کند:
ادواردو در آن سفر به من گفت که دوستش لوکا را تا مرز قبول اسلام آورده است، ولی نتوانسته او را مسلمان کند و درخواست کرد که با او صحبت کنم. در ملاقاتی در هتل آزادی تهران با او داشتم به این نتیجه رسیدم که او در کلیات اسلام مشکلی ندارد، اما عاملی باعث می‌شود که از پذیرش اسلام امتناع کند.

با شناختی که از تبلیغات ایتالیا در مورد اسلام و حجاب و وضعیت زن در اسلام داشتم، متوجه شدم مشکل او فلسفه حجاب در اسلام است. لذا در این مورد با او صحبت کرده و فلسفه حجاب در اسلام و قوانین در مورد زن را تشریح کردم. این مسئله برای لوکا که از خانوادای بود که از طریق پورنوگرافی و مشروبات الکلی به ثروت افسانه‌ای دست یافته بود، بسیار جذاب بود و بلافاصله مسلمان و شیعه شد.اما قرار شد اسلام آوردن خود را پنهان نماید تا آسیبی به او نرسد.
اما سر انجام توسط همان بانید که آنیلی را به شهادت رساند به شهادت رسید.

آری اینان اند که قافله ای که از قرن ها قبل ندای یاری میطلبد ...

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» تمرین عشق

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

 

مبحث: روابط دختر و پسر
چرا ارتباط؛ انگیزه های ارتباط؟ » تمرین عشق

سوال5: یکی از مهمترین ارکان زندگی زناشویی که باعث استحکام آن می شود، عشق است و روش ابراز محبت و عشق ورزی نیازمند تجربه و تمرین قبل از ازدواج است. پس دختر و پسر باید قبل از ازدواج، تمرین عشق ورزی کنند تا بتوانند زندگی سرشار از عشق و محبت داشته باشند. آیا با این نظر موافقید؟
پاسخ: مناسب بود که اول منظور خود را از عشق ورزی مشخص می کردید. آیا آنچه از معنای عشق ورزی در نظر شماست، روابط آزاد و آلوده است و یا آموختن مهارت های همسر داری و معانی از این دست؟

مسلماً معنای اول نمی تواند مورد تأیید شما و یا هر انسان منصفی باشد. اما در مورد معنای دوم، ما معتقدیم که عشق ورزی و شیوه های عملی محبت به همسر باید قبل از ازدواج (و حتی بهتر است) توسط والدین به فرزندان آموزش داده شود. یکی از بهترین شیوه ها، رفتار آن هاست. رفتار محبت آمیز و عاشقانه ی پدر و مادر نسبت به یکدیگر در گفتار، رفتار، در حضور و در غیاب همدیگر، باعث خواهد شد که فرزندان الگوبرداری کنند و این رفتارهای آموزنده را در زندگی آینده ی خود در مورد همسرانشان به کار گیرند و زندگی ای پر از صفا و دلدادگی داشته باشند.

پس با این وجود اگر معنای دوم در نظر شما باشد، ما هم با شما هم عقیده ایم. چون واقعا عشق بین زن و شوهر، فقط خلاصه در بیان احساسات و الفاظ شیک و دهن پُر کن نمی شود. بلکه عشق حقیقی و ریشه دار را باید در رفتار زوجین جستجو کرد. شاید تا به حال پدربزرگ و مادربزرگ هایی را دیده باشید که به سن پیری رسیده اند اما به قول معروف؛ برای همدیگر میمیرند. آیا به نظر شما فقط آن بیان احساسات بوده که باعث شده تا این سن نسبت به یکدیگر وفادار بمانند یا مساله ای دیگر این عشق و وفاداری را برای آن ها نگه داشته؟ مسلماً اگر از خودشان بپرسید به شما خواهند گفت که عمل به وظایف همسر داری و از خودگذشتگی و خود را وقف دیگری کردن، رمز زندگی عاشقانه آنهاست و عشق حقیقی این چیزهاست، نه به به و چه چه های دوران جوانی!

اگر معنای اول؟!

اما اگر معنای اول مورد پسند است، باید عرض کنیم که آزادی های این گونه ای به طوری که هیچ یک از دختر و پسر نسبت به طرف مقابل خود تعهدی مانند ازدواج نداشته باشد، دارای اشکالاتی است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1. یکی از مهمترین چالش هایی که بر سر راه این نوع روابط دیده می شود، این است که شور و هیجان و احساسات و تحریکات وجود دارد؛ اما تعهدی در کار نیست. در حالی که عشق حقیقی، یک بخشِ آن شور و عاطفه و احساس است اما بخش دیگر آن تعهد و وفاداری است. اگر در جریان (به قول شما) آموزش عشق ورزی، در اثر شدت احساسات و تحریکات جنسی که امری طبیعی است، برای دختر خانم اتفاقی افتاد و آبرویش رفت، به نظر شما از آن به بعد، دختر چه مسیری در زندگی را باید طی کند؟ آیا طرف مقابل (پسر) زیر بار مسؤلیت زندگی مشترک با او خواهد رفت؟ جامعه به آن دختر چه نگاهی خواهد داشت؟

2. یک لحظه چشم هایتا را ببندید و این موقعیت را تصور کنید:

فرض کنید خدا ناکرده با کسی ازدواج کرده اید که قبلا رابطه ی عاشفانه و تمرین عشق با شخصی دیگر را داشته ولی بنا به دلایلی منجر به ازدواج نشده و حالا با شما ازدواج کرده است. آیا ممکن نیست که همیشه این مساله شما را آزار دهد که نکند همسرم از من متنفر شد و به اصطلاح "فیلش هوای هندوستان کند" و به سراغ عشق قبلی خود برود!

نکند که چون تجربه ی ارتباط عاشقانه با فردی دیگر را داشته، در ظاهر با من زندگی کند اما قلباً با او باشد و فکر و ذهنش پیش او باشد. نکند، نکند و ده ها شاید و نکند دیگر ...

3. تنوع طلبی و سیری ناپذیری از دیگر پیامدهای پیشنهادی است که در سوال مطرح شده است. اگر پسر یا دختری گرفتارِ نظر بازی و تنوع طلبی شود، هیچ گاه طعم شیرین آرامش، شادی و رضایت را در زندگی نخواهد چشید.

بله؛ روابط آزادانه ی دختر و پسر پیش از ازدواج، جدای از آنکه عشق حقیقی و پاک ایجاد نمی کند، خیانتی به عشقِ مفدّس است. چرا که سبب تنوّع طلبی شده و انتخاب همسر را به ویژه در پسران با مشکلات جدی مواجه می سازد.

"ویل دورانت" در این باره می گوید:
« مرد، نگران و مضطرب است که مبادا کسی پیش از او زنش را تصرّف کرده باشد، ولی این نگرانی و اضطراب در زن کمتر است.»

پسری که قبل از ازدواج با افراد زیادی ارتباط داشته است، به هنگام ازدواج، به هر دختری که نظر کند، می پندارد او نیز با پسر های متعدّدی ارتباط داشته و پاک و عفیف نیست. حال اگر جوانی با تجربه های قبل از ازدواج، بخواهد کانون عشقی برپا کند و خانواده ای تشکیل دهد، اوّلین مشکل، آرامش روانی بر باد رفته و دل گمشده ای است که بعد از رهایی از ناکامی گذشته و بدنامی برایش به جا مانده است.

بنا براین اگر منظور از آموزش عشق ورزی، همان آموزش های زیر بنایی است که پایه های محبت در زندگی مشترک را محکم می کند، ما هم با آن موافقیم. البته توضیه می کنیم که آن را از طریق والدین و از لابه لای کتب مربوطه باید به دست آورد همچنین، کارشناسان همیشه تاکید می کنند؛ برای داشتن یک زندگی موفق، دو نکته باید در جای مناسب خود رعایت شود:

اول اینکه در زمان همسر گزینی، "عاقلانه" انتخاب کنیم.
دوم آنکه بعد از انتخاب درسـت، "عاشقانه" زندگی کنیم.

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» ارتباط تفریحی

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

 

مبحث: روابط دختر و پسر
چرا ارتباط؛ انگیزه های ارتباط؟ » ارتباط تفریحی

سوال4: در ارتباط دختر و پسر، قائل به ارتباطی آلوده نیستم. بلکه مقصودم ارتباط و رفاقت معمولی و پاک و به دور از هوی و هوس و در واقع داشتن یک دوست از جنس مخالف خود برای پر کردن اوقات فراغت، تفریح، هم صحبتی و ... است. آیا این گونه روابط مشکلی دارد؟
پاسخ: اجازه دهید جواب این سوال را با طرح چند سوال شروع کنیم:
شما به عنوان یک نوجوان یا جوان، آیا به این مسئله اعتقاد دارید که برای انتخاب های مهم زندگی، انتخاب همسر، دوست و ... ملاک و معیاری باید در نظر داشت یا خیر؟
اگر قبول دارید که باید انتخاب دوست، معیارهایی را ختما رعایت کرد، به نظر شما آن ملاک ها چه چیزهایی می تواند باشد؟ برای پر کردن اوقات فراغت، به جز موردی که در سوال به ان اشاره کرده اید، چه کارهای مفید دیگری می توان انجام داد؟


اما برویم سراغ اصل مطلب:
ما نیز با ان بخش از صحبت شما که گفته اید می خواهم ارتباطی دوستانه و خالی از هوی و هوس داشته باشم موافقیم. اما افسون و صد افسون که این کار شدنی نیست. اگر بخواهیم مقداری واضح تر مطلب را بیان کنیم، باید بگوییم:
ممکن است که این دوستی ها با انگیزه ای غیر جنسی شروع شود و منظور شما همان چیزی باشد که شاعر گفته:

 

من با تو و تو با من و ما با هم و «ماییم»     مقصود همین بود و «دل» و «عشق» بهانه است

 

اما آیا کسی هست که بتواند ادعا کند ارتباط خود را در سطح عادی و هم صحبتی و بدون گناه حفظ خواهد کرد؟
جواب آن خیلی واضح است. تجربیات تلخ کسانی که این راه را رفته اند، به ما می گوید که مطرح شدن این ادعا که من با جنس مخالفم، یک دوستیِ بدون نظارت و البته خالی از گناه و به اصطلاح پاک می خواهم داشته باشم، کاملاً موهوم و نسنجیده است. اینگونه افراد در فضایی مملو از ابرهای خیال و وهم به سر می برند.

''کارِن هورنای'' می نویسد:« ارتباط زیادی بین محبّت و تمایلات جنسی ملاحظه می کنیم. مثلاً بسیاری از تمایلات و کشش های جنسی، اوّلش با مهربانی و دوستی صاف و ساده شروع می شود؛ گاهی هم شخص ممکن است دارای تمایلات جنسی باشد، ولی خودش آن را با تمایل به مهرورزی اشتباه کند.»

دخترانِ ساده دل و پسران کم تجربه ای که فقط به انگیزه دوستی و داشتن هم صحبتی و چه بسا به انگیزه ای متعالی و مقدس، مانند درس خواندن و نه چیز دیگری، بدون نظارت بزرگترها و در فضای کاملا احساسی اقدام به این ارتباط می کنند؛ مدتی نمی گذرد که خود را گرفتار می بینند. گرفتار و اسیر در هوی و هوس، اسیر و زندانی در عشقی آلوده و کور کننده که سرانجام آن یک جدایی تلخ و یا زندگی مشترک اجباری است نه عاشقانه!

اجازه بدهید تعارف را کنار گذاشته و چند جمله رُک و روراست با شما گفتگو کنیم. حقیقت این است که این نوع از ارتباطات، مانند طنابی است که یک سوی آن در دست شماست، اما طرف دیگر آن در دست جنس مخالف شماست. هر یک از طرفین توانایی کمتری در کنترل احساسات و غرائ داشته باشد، مغلوب طرف مقابل خود خواهد شد. همیشه در این کشاکش، حداقل یک طرف بازنده است و گاهی نیز هر دو طرف. بله، وجود کشش های رنگارنگ دوران نوجوانی و جوانی باعث میشود به سرعت، آن هدفی که از اول در ذهن شما بود (دوستی پاک)، به فراموشی سپرده شود و زمان حکومت غرائز فرا برسد.

 

از خودت بپرس!
آیا تاکنون شما آقا پسرها از خود پرسیده اید چرا حضرت یوسف که تقوای ایشان به مراتب از افرادی مانند ما بیشتر بود و در جایگاه پیامبران خدا قرار داشت، از آن خلوت شیطانی که زلیخا برای او ایجاد کرد، فرار نمود و حاضر نشد یک لحظه در انجا بماند؟ با آن که پیامبر خدا بود، اما با خود نگفت که من می توانم بر خودم مسلط باشم و گول شیطان را نخورم بلکه از صحنه ی گناه فرار کرد.

همچنین آیا دخترخانم ها به این نکته ی خوب توجه کرده اند که مریم مقدس که یکی از زنان بهشتی و مادر حضرت عیسی است، چرا موقعی که جبرئیل به صورت یک انسان خوش قیافه درآمد و به او نزدیک شد، به او گفت:

 

[قالت إنی أعوذ بالرحمان منک ...]
«من از تو به خدای رحمان پناه می برم.» (سوره ی مریم، آیه ی 18)

 

آیا واقعاً تقوی و خویشتن داری ما بیشتر است یا حضرت یوسف و حضرت مریم؟ این افراد برای ما الگو هستند و رفتار انها در مواجهه با نامحرم برای ما درس آموز است. اگر این گونه روابط، روابط پاک و سالمی بود، این افراد که خود از پاکان هستند حتما اقدام می کردند. بنابر این با توجه به نوع رفتار این دسته از افراد (حضرت یوسف و حضرت مریم) کدام جوان با تدبیری، می تواند به خود اجازه دهد که به اسم ارتباط پاک، با جنس مخالفش رابطه ی دوستانه داشته باشد، آن هم رابطه ای که چه بخواهند و چه نخواهند، احساسات، حرف اول را در آن می زند.

اگر دختر و پسر بالغی از لحاظ حسمی و فیزیولوژیک، سالم باشند؛ حتماً در مواجهه با جنس مخالف تحریک پذیر خواهند بود. غریزه ی جنسی به خصوص در دوران جوانی شوخی بردار نیست. شیطان با هیچکسی تعارف ندارد. توصیه اسلام، رعایت حدود شرعی و گام نگذاشتن در دام های رنگین و جذاب شیطان است. البته در اسلام صحبت کردن و برخورد عادی زن و مرد، جایز است و آنان می توانند فارغ از دغدغه های شهوانی، به کار و فعالیّت و تحثیل بپردازند.

اکنون که فهمیدیم این افکار، در حقیقت نقشه ها و حیله های شیطان است که به ذهن ما القا می کند؛ توصیه ها و راه کارهایی برای موقعیت فعلی شما پیشنهاد می شود.

 

توصیه ها
1) سعی کنید با ایجاد رابطه ی صمیمی بین خود و اعضای خانواده، افراد مَحرم، همکلاسی ها و دوستان همجنس خود، نیاز به مونس و هم صحبت را برطرف کنید. چون ععملی کردن آنچه در سوال ذکر کرده اید، در واقع از چاله در آمدن و به چاه افتادن است.

2) کمتر در خانه تنها بمانید و با اجازه ی پدر و مادر در برنامه های جمعی در مدرسه یا مسجد و ... شرکت کنید. موقعی که در خانه هستید، همیشه مشغول به کاری باشید. زیرا در موقع بیکاری، این افکار بیشتر به انسان هجوم می آورد.
3) ما نیز دورانی را که اکنون شما در ان هستید، گذرانده ایم و شما را درک می کنیم. باید بدانید که این افکار تا زمانی که ازدواج نکرده اید، کم و بیش وجود خواهد داشت. پس اگر موقعیت ازدواح فراهم هست، از الآن به فکر باشید و با مطالعه و مشورت در این زمینه، خود را برای آن تصمیم مهم آماده کنید و الّا با راه کارهایی که گفته می شود، این دوران را مدیریت کنید.
4) شاید بتوان گفت یکی از مهمترین راه کارها برای پر کردن اوقات فراغا و فرار از این گونه وسوسه های شیطانی، ورزش است، ورزش است، ورزش.
5) هرکسی در دوره هایی از عمر خود، احساس تنهایی می کند. استفاده از پیشنهادهای فوق کمک می کند تا بهتر با این احساسات، مقابله کنید. اما اگر متوجه شدید که در مواجهه با احساس تنهایی تان دچار مشکل هستید و لازم است ازکمک یک متخصص بهداشت روانی استفاده کنید، می توانید برای این منظور به یک مرکز مشاوره و یا یک متخصص مراجعه کنید.
6) بهترین دوست و مونسی که هیچ وقت از ما جدا نمی شود و موقعی که همه ما را تنها می گذارند او با ماست، خدای مهربان است. بنابر این روزانه فرصتی برای راز و نیاز با این دوست عزیزتر از جان قرار دهید. اگر این لحظه، سحرها و قبل از اذان صبح باشد، حس و حال آن بیشتر است و اگر کم کم خود را به این کار عادت دهید، به مرور به پله هایی از کمالات معنوی خواهید رسید که حتی در خواب هم ندیده اید.

در انتها نیز مانند ابتدا، مجدداً چند سوال مطرح می کنیم و شما را با خودتان تنها می گذاریم تا بر روی جواب آنها اندکی بیشتر تأمل کنید:

ـ آیا هر انسانی با هر صفت و ویژگی، شایسته ی ارتباط و دوستی است؟
ـ آیا پسندیده نیست که انسان، سرمایه ی عشق و محبت خود را برای زندگی آینده ی خویش پس انداز کند؟
ـ شما آقا پسر، حاضرید در اینده با دختری که قبلاً با نامحرم رابطه داشته (هرچند به همین شکلی که در این طوال مطرح شد) ازدواج کنید؟ شما دختر نجیب چطور؟ آیا حاضرید با این چنین پسری ازدواج کنید؟ یا به دنبال این هستید که همسر شما از همه پاک تر باشد؟ مثل خود شما ...

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» عشق یواشکی

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

 

مبحث: روابط دختر و پسر
چیزی به نام عشق» عشق یواشکی

سوال3: اینکه انسان نسبت به جنس مخالف خود علاقه مند بوده یا عشق او را در دل داشته باشد، بدون اینکه طرف مقابل یا کسی دیگر متوجه شود؛ آیا کار گناهی انجام داده است؟
پاسخ: مجموعه ی نیازهای عاطقی و غرایز دیگر در ایام جوانی، هر انسانی را به طرف دوست داشتن و عشق ورزیدن، حرکت می دهد. البته همان طور که در پاسخ به سوال قبلی گفتیم این مسئله امری کاملا طبیعی و بلکه مورد نیاز انسان است. مانند تمایلی که هریک از ما به غذا یا آب پیدا می کنیم. نکته ای که در اینجا اهمیت دارد، کنترل صحیح و عاقلانه ی احساسات و پرهیز از خطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاری های مختلف روحی و جسمی دچار سازد.

سوال را با دقت بیشتری نگاه کنیم!
اگر بخواهیم صورت های مختلف سوال را مورد بررسی قرار دهیم حداقل دو صورت در ذهنمان ترسیم خواهد شد:
صورت اول این است که این علاقه، مقدمه ی ازدواج است و صورت دوم آن که چنین نیست. اگر مقدمه ی ازدواج باشد، توجه به چند نکته لازم است:
الف) این علاقه و گرایش، باید عادی و طبیعی تلقی شود و نباید اجازه داد که شدت پیدا کند. افسردگی، افت تحصیلی، بد اخلاقی، سست شدن در انجام عبادات، نداشتن انتخاب درست در بحث همسر گزینی و ... از جمله عوارض مهار نکردن این علاقه هاست.

ب) از سوی فرد علاقه مند، نباید مستقیماً حرف یا رفتاری سر زند که نشانگر محبتش نسبت به معشوق باشد و الّا دردسرهایی (که در آینده به آنها اشاره خواهیک کرد) برای عاشق به وجود خواهد آمد.

 

کمی خودمانی تر!
اگر شما خواننده ی عزیز، پسر هستید و شرایط نسبی برای ازدواجتان مهیاست، این مسئله را با خانواده ی خود در میان بگذارید و با مشورت آن ها، اگر به این نتیجه رسیدید که او همسر مناسبی می تواند باشد، بخ خواستگاریش بروید. اگر دختر هستید و شرایط ازدواج برای شما مهیاست، می توانید علاقه ی خود را با شخصی واسطه در میان بگذارید. شخص واسطه، فردی با تجربه، امین، راز نگهدار و دلسوز باشد که بتواند با مهارتی خاص (بدون آنکه طرف مقابل متوجه شود که از سوی شما آمده)، شما را به او معرفی کند. مثلاً به او بگوید: اگر می خواهی ازدواج کنی، من دختر نجیبی سراغ دارم و ... مطمئناً اگر او قصد ازدواج داشته باشد و علاقه مند شما باشد، به خواستگاریتان خواهد آمد.

ولی در هر حال اگر شرایط ازدواج هنوز مهیا نیست و یا پس از مشورت به این نتیجه رسیدید که طرف مقابل، مورد مناسبی برای شما نیست، توصیه ی جدی می کنیم که پا را جلوتر نگذارید. کم کم او را فراموش کرده و بیش از این ذهن و فکر و زندگی خود را درگیر او نکنید. چون زندگی با فکر و خیال یک عشق توخالی که مطمئنیم به او نمی رسیم، یا اگر هم به او برسیم، هیچ شباهتی به یکدیگر نخواهیم داشت، خیلی اعصاب خردکن و کلافه کننده است و چه بسا دچار افسردگی ماری شویم!

تعجب نکنید. این یک اصطلاح جدید روانشناسی نیست. بلکه فقط بیان این مطلب، ما را به یاد لطیفه ای انداخت که کمی تا قسمتی با موضوع ما ارتباط دارد.

 

افسردگی ماری
حتما این لطیفه که داستان عشق مار است را شنیده اید که به این مضمون است که روزی یک مار، دوستش را دید که افسرده شده است. رفت جلو و از او پرسید که چه شده این قدر افسرده ای؟
مار، آهی کشید و گفت: دست روی دلم نزار که سالها عاشق ماری بودم که تازه فهمیدم تکه شیلنگی بیش نبوده!

 

... بگذریم
گفتیم که صورت دوم سوال این است که هدف شما از علاقه به فردی از جنس مخالف، ازدواج نیست. در این حالت باید به جواب سوال چهارم مراجعه کنید که در ادامه ارائه خواهیم کرد.
در پایان مناسب دیدیم که این حدیث زیبا را که از رسول خدا نقل شده است به شما تقدیم کنیم:

« هرکسی عاشق شود و عشق خود را بپوشاند و پاکدامنی ورزد و با این حال بمیرد، او شهید شده است.»

پرسمان دانش آموزی» فصل نوجوانی» تمایل طبیعی یا انحراف

انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست

 

مبحث: روابط دختر و پسر
چیزی به نام عشق» تمایل طبیعی یا انحراف

سوال2: مدتی است نسبت به جنس مخالف خود، علاقه و کشش شدیدی دارم. آیا این حالت اشکال دارد؟ نوعی انحراف اخلاقی نیست؟
پاسخ: در مسیر زندگی هر انسانی، تغییراتی طبیعی به وجود می آید که چون معمولاً برای اولین بار اتفاق می افتد، ممکن است فرد را دچار سر درگمی و اضطراب کند و سوالات گوناگونی در ذهن او ایجاد نماید. یکی از این اتفاقات طبیعی که از زمان بلوغ برای هر انسانی کاملا محسوس است، علاقه و کشش نسبت به جنس مخالف خود است. احساسی جدید و کاملاً متفاوت با سایر احساساتی که قبلاً داشته، حسی همراه با محبت و حیا.

حتما تا به حال در موقعیتی قرار گرفته اید که به شدت گرسنه شده باشید. در آن وضعیت، اگر غذایی ببینید یا بوی مطبوع آن را استشمام کنید و یا حتی اگر کسی آن غذای لذیذ را برای شما توصیف کند، آب دهانتان راه می افتد و معده اسید تولید کرده و فکر و ذهنتان متوجه غذا می شود. چرا این طور است؟ آیا بدن شما ایرادی پیدا کرده؟ مطمئناً جواب خواهید داد که خیر، بلکه به غذا احتیاج پیدا کرده ام و باید نیاز خود را ( البته به طور صحیح ) برطرف کنم.

مساله ی تمایل به جنس مخالف نیز دقیقاً همین طور است. خدای متعال بر اساس حکمت و تدبیری که دارد. خدای متعال بر اساس حکمت و تدبیری که دارد، انسان را طوری خلق کرده که در ابتدای تولد، ارتباط او با مادرش بسیار شدید است. به مرور، نسبت به افرادی دیگر مانند پدر و خواهر و برادر و سایر اطرافیان، احساس نزدیکی و تعلق خاطر پیدا می کند. در ادامه و با رشد بیشتر، با افرادی دیگر ارتباط برقرار می کند که نامشان را '' دوست '' می گذاریم. نوع ارتباط و نوع احساسش نسبت به دوست در مقایسه با پدر و مادر کاملاً متفاوت است. احساس او در مرحله ی بلوغ نسبت به جنس مخالف، کاملاً متفاوت با مراحل قبل است و همین کشش و علاقه، زمینه ی ازدواج و طی کردن سایر مراحل زندگی را برای او فراهم می کند.

تا کنون فکر کرده اید که اگر دختری نسبت به پسری یا برعکس، علاقه پیدا نمی کرد، هیچ ازدواجی صورت نمی گرفت، هیچ کس در زندگی به آرامش نمی رسید و اصلا تولید مثلی صورت نمی گرفت. حال اگر انسانی روی زمین نبود، عاقبت این دنیا چه میشد؟ پس جا دارد که بگوییم عجب نعمت بزرگی خدا به بشریت عنایت کرده، نعمتی که منشاء برکات و تحولات بزرگی در زندگی می شود.

نتیجه این که، احساس علاقه نسبت به جنس مخالف یک امر غریزی و کاملا طبیعی است که ظهور و بروز آن هم زمان با دوران بلوغ، از هر انسان سالمی انتظار می رود و از نعمت های بزرگ الهی به حساب می آید. درک این علاقه در سن بلوغ، نشانه ی سالم بودن روان آدمی و نوید دهنده ی آمادگی او برای ازدواج کردن و آلوده نکردن خود به شهوت پرستی و گناهان جنسی است.


  عضویت در خبرنامه                                        

صفحه نخست | آرشیو مطالب | تماس با ما | عضویت | عناوین مطالب | لينك rss | سفارش طراحی | ارسال مطلب
Mail: sadatstu@gmail.com
تمامی حقوق مطالب و تصاویر پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات وقف مادر سادات است.
» انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست «