📖 #کتاب_بخوانیم (15)
استاد! مدتی است که در خیابان ها شاهد حضور ون های گشت ارشاد هستیم.امروز با دیدن صحنه ای که در آن مامور نیروی انتظامی با عصبانیت و تندی به یک دختر تذکر رعایت حجاب می داد، این نکته در ذهنم شکل گرفت که واقعا چرا حکومت در شخصی ترین مسائل زندگی افراد هم به خود حق دخالت می دهد؟ آیا واقعا حکومتی که به‌افراد خود حتی حق انتخاب پوشش که‌ شخصی‌ ترین‌ امر است را هم نمی دهد،ظالم نیست؟

[14] .." #کتاب_بخوانیم "

هدف از آفرینش هر فرد انسان، عبارت از همان هدف آفرینش بشریت است؛یعنی رسیدن به کمال بشری و بهره بردن از بیشترین فضایل که یک انسان می تواند به آن فضایل آراسته بشود. فرقی هم بین زن و مرد نیست؛ نشانه اش در درجه ی اول، فاطمه زهرا سلام الله علیها، و در درجه ی بعد، دیگر زنان بزرگ تاریخ است.

[سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با گروهی از زنان پزشک-26/ 10/ 1368]

+کتاب "ریحانه آفرینش،مجموعه دیدگاه های مقام معظم رهبری پیرامون زن".

[13] .." #کتاب_بخوانیم "

📚 امروز كتابخوانى و علم‌آموزى نه تنها یك وظیفه‌ى ملى ، كه یك واجب دینى است. از همه بیشتر، #جوانان و #نوجوانان ، باید احساس #وظیفه كنند. [1372/4/10]

📔 امروز #كتابخوانى و علم‌آموزى نه‌تنها یك #وظیفه‌_ملى ، كه یك #واجب_دینى است. [1372/4/10]

📙 برای یک فرد توفیق عظیمی است که با #کتاب‌ ،مانوس‌وهمواره در حال بهره گیری از آن ، یعنی #آموختن چیزهای تازه باشد. [1372/4/10]

📘 براى‌ یک ‌ملت، #خسارتى_‌بزرگ است که افراد آن، با کتاب سر و کارى نداشته باشد. [1372/4/10]

📗 کتاب یکى از ارزشمندترین فرآورده ‏هاى بشرى و گنجینه‏ ى بزرگترین ثروت هاى بشر، یعنى #دانش و #تحقیق است. [1374/6/21]

📕 کتاب، دروازه ‏اى به سوى #جهان گسترده‏ ى #دانش و #معرفت است. [1372/4/10]

📓 #دین و #دنیا بشر و #جسم و #جان انسان، به برکت کتاب تأمین و #تغذیه مى‏شود. [1374/6/21]

📒 با خود کتاب #همراه داشته باشید و از #وقت های #اضافه خود برای #کتابخوانی استفاده کنید. [1375/2/22]

📔 جوان ها وقتی ‌دور هم مینشینند و ‌دو سه ‌ساعت‌ #جلسه دارند، قرار بگذارند که ‌از این جلسه نیم‌ساعت #کتاب بخوانند. [1376/8/19]

مقام معظم رهبری (مدظله العالی)

[12] .." #کتاب_بخوانیم "

کلی طول می کشدتانیمه آراسته به نظر برسم.روسری ابریشمی صورتی ام را انتخاب کرده ام،بایک هدسفید نخی زیرش.روسری راطوری پوشیده ام که هد خودش را نشان بدهدو دو بال روسری راروی سرم انداخته ام وبایک گل سینه سنجاقی که ازیک مغازه  بوگندوی تزئیناتی در بریج رَود خریده ام،آنها را محکم می کنم. می روم سراغ دامن راسته ی سیاه بلند،پیراهن ترمه برازنده ای به رنگ صورتی کم رنگ و کفش پاشنه دار صورتی. هنوز هم احساس رضایت نمی کنم،ولی اگر "من احساس می کنم که یک سوپر مدل هستم" ده باشد و“ حتی مامان هم فکر میکند من زشتم" یک باشد،دور و بر پنج هستم. عمراً که من با نمره ای بین یک تا چهار در شب شنبه وارد خیابان چپل شوم...