بررسی عصر آخرالزمان _ قسمت 2
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خشنودی خداست
بسم الله الرحمن الرحیم
در مطلب قبلی به طور مفصل به وضعیت دین داری مردم در اخر الزمان پرداختیم و گفتیم که در زمان اخر الزمان پس رفت اعتقادی افراد، ظاهر سازی افراد برای دین داری و رنگ باختن برخی مردم از دین رایج می شود. سوال بعدی که هر فرد متوجه او میشود این است که با توجه به تمامی روایت (در رابطه با آخر الزمان) آیا درست است که در این دوره به طور کلی جهان به فساد کشیده شده و ظلم و تباهی همه جا را فرا خواهد گرفت و در آن حال ، امام عصر، ظهور خواهند کرد؟ در این صورت این سوال مطرح میشود که اگر سر انجام و به طور طبیعی چنین فساد و طغیانی ، جهان را فرا خواهد گرفت، پس چرا باید به سمت اصلاح خود و جامعه حرکت کنیم؟
باید گفت که این تفکرات ناشی از عدم شناخت مسئولیت دینی و انسانی و برداشت غلط از موضوع ظهور امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف است. در اینجا به سه دلیل آن اشاره میکنیم:
نکته ی مهم این است که اشاعه ی فساد ، از نشانه های قطعی ظهور نیست.
اولا هیچ یک از تکالیف شرعی مانند نماز، روزه، امر به معروف، مبارزه با فساد و ... مشروط به چنین شرطی نیست؛ به طور واضح یعنی تکالیفی مثل نماز یا نهی از منکر تکالیفی مطلق (بی قید و شرط) هستند و عمل به انها الزامی است.
ثانیا آیا معقول است که ما در سراسر عمر خود که چه بسا به ظهور منجر نگردد، دست روی دست بگذاریم به این بهانه که می خواهیم در ظهور تعجیل گردد! آیا این عذری خدا پسندانه است؟!
ثالثا در احادیثی که وظیفه ی منتظران مشخص شده، همه جا سخن از ورع (پارسایی و پرهیزگاری)، تقوا، عفاف، دوری جستن از گناه و قرب به خداوند است.
هم چنین آیت الله مکارم می گویند: ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) از دو طریق ممکن است: یکی از راه زیاد شدن ظلم و ستم و راه دیگر آمادگی مردم برای پذیرش حکومت آن حضرت. یعنی اگر تحوّلی در دنیا به وجود آید و مردم دنیا آماده ی پذیرش آن حکومت شوند، به یقین حضرت ظاهر میشود. پس اینکه خیال کنیم برای ظهور آن حضرت، تنها راه، زیاد شدن ظلم و فساد است. در اشتباه هستیم.
امروز اوضاع جهان به گونه اي شده که غيرت ديني و تعصّب مذهبي از دل ها رخت برکنده، آن طوري که اگر از ناحيه کافري، ضرر وآسيب مهمي به دين برسد، هيچ يک از ما آن گونه ناراحت وبرانگيخته نمي شويم که در برابر ضرر مالي جزئي که از ناحيه مسلماني به ما وارد شود ناراحت وبرانگيخته مي شويم، وبراي افراد ما اهميت ندارد که اگر همه مردم گروه گروه از دين خارج شوند.
اين است وضع نابسامان جامعه، به درگاه اِلهي است هر شکايتي، و اعتماد بر اودر سختي وسستي است.
انسان به خاطر غيبت حضرت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف غمگين ومحزون خواهد بود، از اين رو که مي بيند دين در جامعه تضعيف شده، ومعتقدين به دين، در امور دين ضعيف وسست هستند، ودر برابر حوادث تلخ وناگواري ها، بي تفاوت مي باشند.
چنان که در بخشي از دعاي ندبه اين مطلب منعکس شده است، آن جا که مي خوانیم:
عزيزٌ عليَّ اَنْ اَرَي الخلقَ ولا تُري، ولا اَسمْمَعُ لَکَ حَسيساً ولا نَجوي، عَزيزٌ عَلَيَّ اَن تحيطَ بِکَ دُونيِ البَلْوي، ولا يَنالَکَ مِنّي ضَجيجٌ ولا شَکوي، بِنَفسي اَنتَ مِنْ مغيَّب لم يَخْلُ مِنّا، بِنَفسي اَنتَ من نازحٍ ما نَزَحَ عَنّا، بنفسي اَنتَ، اُمنيَّةُ شائقٍ يَتَمنّي، مِنْ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ ذََکراً فَحَنّا بنفسي اَنتَ مِن عَقيدِ عِزٍّ لا يُسامي (تا آنجا که مي خوانيم): اِلي مَتي احارُفيکَ يا مَولايَ، والي مَتي واَيَّ خِطابٍ اَصِفُ فيکَ واَيَّ نجوي، عزيز عَلَيَّ اَن اُجابَ دونَکَ واُناغي، عزيزٌ عليَّ ان ابکيَکَ ويَخذُلَکَ الوَري، عَزيزٌ عَلَيَّ اَنْ يجريَ عَلَيْکَ دُونَهُم ماجري، هل من مُعينٍ فَاُطيلَ مَعَهُ العويلَ والْبُکاءَ، هَل مِن جزُوعٍ فَاُساعِدَ جَزَعَهُ اذا خلا، هَلّ قَذيَت عينٌ فساعَدَتْها عَيني عَلَي القذي، هل اِليکَ ياَبنَ اَحمَدَ سَبيلٌ فتُلقي، هل يتَّصل يَومُنا مِنْکَ بعدَةٍ فنحظي، متي نَرِدُ مَناهِلَکَ الرَّويَّة فنروي، متي ننتَقِعُ من عذب مائکَ فقدْ طالَ الصدي، متي نُغاديکَ ونُراوِحُکَ فَتُقِرَّ عَيناً، متي تَرانا ونَراک وقد نَشَرْتَ لِواءَ النَّصرِ تُري، اَتَرانا نَحُفُّ بِکَ وانتَ تَؤُمُّ الملأ، وقَد مَلَئتَ الارضً عًدلاً واَذقْتَ اَعدائَکَ هواناً وعِقاباً، واَبَرْتَ العُتاةَ وحَجَدَةَ الحقِّ وقَطَعْتَ دابِرَ المُتکبرينَ، واجتثثتَ، اُصُولَ الظّالمين ونَحْنُ نَقُولُ الحمدُلله رَبٍّ العالمين
بر من بسيار سخت است که خلق را ببينم ولي تو را نبينم، واز تو صدا ورازي نشنوم، بر من بسيار سخت است بلا تنها تو را در برگيرد ومرا، رها سازد، واز جانب من، ناله وضجّه وشکايتي به تو نرسد.
جانم به فدايت، تو همان حقيقت پنهان اي هستي که از ميان ما بيرون نيستي، جانم به قربانت، که تو از نظرم دوري، اما از ما ابداً جدا نيستي. جانم به فدايت، که، تو منظور وآرمان هر مشتاق هستي که آرزويت کنند، از مؤمنان ومؤمنات که به ياد تو ناله از دل سردهند. جانم به فدايت، که تو داراي عزت ومقام ارجمندي هستي که نظير نداري ... تا چه زماني سرگردان تو باشم اي مولاي من، وتا کي، وچگونه با چه زباني، تو را توصيف کنم؟
وچگونه راز دل گويم؟ بسيار بر من سخت است که از غير تو پاسخ بشنوم، وسرگرم گردم. بسيار بر من سخت است که بر تو بگريم، وديگران تو را واگذارند، بسيار بر من سخت است که دردها تو را در برگيرند وبه تو ديگران را رها سازد، آيا کمک کننده اي هست که با او گريه کنم وفرياد وناله را سر دهم؟
آيا جزع کننده اي هست وقتي که خلوت کند؟ از بي تابيش ياري بگيرم آيا چشمي هرگز مبتلا به خار شده است که چشم من با او شريک درد بر خار گردد؟ آيا به سوي تو اي پسر احمد، راهي هست که ملاقات شوي؟
آيا امروزِ ما، فردايي خواهد داشت که کامياب گرديم؟ درکجا بر نهرهاي جاريت وارد شويم، تا سيراب گرديم؟ کجا از آب گواراي تو بهره مند گرديم؟ که عطش ما طولاني شده است، تا چه وقت صبح وعصر را در فراقت به سرآوريم؟ به اميد آن که چشممان روشن شود. کي وکجا ما را ببيني وما هم تو را ببينيم؟
آن هنگام که پرچم پيروزي به اهتزاز درآمده ديده شود؟
آيا مي شود که ما اطراف تو را گرفته باشيم وتو بر مردم امامت کني، وزمين را از عدالت پرسازي، ودشمنانت را از خواري وعقوبت بچشاني، ومنکران حق را ريشه کن کني؛ متکبّران وپيروان آنها را نابود کني واساس ستمگران را واژگون سازي، وما بگوييم، حمد وسپاس خداوندي راکه پروردگار جهانيان است.
وقتي که انسان اين گونه از فراق حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف اندوهگين ومحزون باشد، ودر انتظار فرجش به سر برد، مقداري از حق عظيم وواجب آن حضرت را ادا نموده است.
مرحوم آیتالله بهجت: پیش از ظهور، همه باید سایه ظلم و جور را احساس کنند. از این خونریزى هایى که پیش از ظهور حضرت حجّت (عج) واقع مى شود، معلوم مى شود که ظهور آن حضرت مانع از خونریزى است، چون همه طَوْعا یا کَرْها (خواسته و یا ناخواسته.) تابع آن حضرت می شوند. و نیز معلوم مى شود که آن قدر باید ظلم و خونریزى صورت بگیرد که براى همه روشن شود که مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا (بحار الانوار ج3،ص80 ج36،ص358 طرائف ج1،ص177) زمین از جور و ستم پر شد و همه ى اهل زمین در هر کجا که باشند احساس کنند سایه ى ظلم و جور بر سر آن هاست و همه ى جهانیان حتّى کفّار، در فشار ظلم و ستم به سر ببرند و به انتظار نجات و ظهور فرج و مصلح باشند. ائمّه(ع) در روایات به ما خبر داده اند که: خیلى از اهل ایمان و عقیده در اثر ابتلائات بر مى گردند. لاِءَنَّهُ یَقُوُم بَعْدَ... ارْتِدادِ أَکْثَرِ الْقائِلِینَ بِإِمامَتِهِ؛ زیرا او بعد از ... بازگشت بیشتر معتقدان به امامتش قیام مى کند. خدا کند ایمان ما تا آن وقت باقى بماند، وگرنه اگر ظهور هم نزدیک باشد ولى ایمان ما زایل شده باشد، دیگر ما را چه با ظهور آن حضرت و حضرت را چه با ما؟! براى مۆمنین تثبیت در دین و ایمان و ثبات قدم تا ظهور آن حضرت، از ظهور آن حضرت مهم تر است.
از همه اینها که بگذریم خوشحالی از ظهور امام زمان برای چیست آیا جز اینست که ظلم و فساد ریشه کن شود؟ پس خوشحال شدن از فراگیری از این ظلم و فساد نقطه مقابل انتظار و خوشحالی از ظهور امام زمان است.
چنان که امام صادق علیه السلام میفرمایند: هر کسی خشنود میشود که از اصحاب قائم باشد، پس باید منتظر باشد و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند،در حالی که منتظر است.اگر چنین شخصی پیش از ظهور بمیرد، اجر او مانند کسی است که زمان ظهور را درک کرده است.پس در جهت نیکی ها بکوشید و منتظر باشد.این انتظار، گوارا باد بر شما ای گروه رحمت شده.[1]
از همه اینها گذشته، ما باید موضع وموقعیت خود را درزمینه قیام امام مهدی (عج) مشخص کنیم. بدیهی است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم، از کسانی خواهیم بود که انقلاب مهدی، برای در هم کوبیدن و حذف آنان صورت می گیرد، اگر در صدد اصلاح جامعه باشیم، از کسانی خواهیم بود که در زمره اصحاب فداکار عضویت خواهد داشت.
بنابر این به فرض اینکه با ساکت بودن وبه نظاره نشستن و یا کمک کردن به توسعه فساد، ظهور حضرت را پیش بیندازیم، وضع خود را به طور قطع به خطر انداخته ایم.
مگر نه این است که حضرت بقیه الله برای کوتاه کردن دست فاسدان و بر چیدن بساط محرمات الهی و فسادگری و اصلاح انسان ها وجوامع، قیام می کند، پس چگونه می توانیم از قیام آن بزرگوار بهره مند شویم.
گفتنی است که بیان وضعیت فساد آلود و معصیت بار جهان در آخر الزمان، هم هشدار به جوامع انسانی و هم علامتی خبر دهنده از نزدیکی قیام و ظهور امام زمان (عج) است. این هشدارها و پیشگویی ها وظیفه ما را سنگین می کند و ما را نسبت به عواقب شوم فساد وتباهی آگاه می کند
محمد بن مسلم می گوید: به امام محمد باقر(ع) عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ فرمود: هنگامی که مردان خود را شبیه زنان کنند و زنان، شبیه مردان شوند، آن گاه مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان[2].
استاد مطهری در این زمینه می نویسد: برداشت قشری از مردم درباره مهدویت وقیام انقلاب مهدی موعود (عج)، این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد، فقط وفقط از گسترش واشاعه و رواج ظلم ها، تبعیض ها، اختناق ها، حق کشی ها وتباهی ناشی می شود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشانی ها است.
آن گاه که اصلاح به نقطه صفر برسد، حق وحقیقت، هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان شود، جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت از آستین بیرون می آید. از این رو هر اصلاحی محکوم است، زیرا هر اصلاح، یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی است، دست غیب ظاهر نمی شود.
به عکس هر گناه، هر فساد، ظلم، تبعیض، حق کشی و هر پلیدی به حکم این که مقدمه اصلاح کلی است وانفجار را قریب الوقوع می کند ورواست، وهدف ها، وسیله ها ی نامشروع را مشروع می کنند، پس بهترین کمک به تسریع ظهو، ترویج و اشاعه فساد است، اینجاست که گناه،هم فال است وهم تماشا،هم لذت و کام جویی است وهم کمک به انقلاب مقدس نهایی.
این گروه به طور طبیعی به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف وناهیان از منکر، با نوعی بغض وعداوت می نگرند، زیرا آنان را از تاخیر اندازان ظهور وقیام مهدی موعود می شمارند.
در حالی که آیات قرآن کریم در جهت عکس برداشت بالا است؛ ظهور مهدی موعود، حلقه ای از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق وحقیقت منتهی می شود. سهیم بودن یک فرد دراین سعادت، موقوف به این است که آن فرد اهل ایمان وعمل صالح باشد.
ظهور مهدی موعود تحقق بخش وعده ای است که خداوند متعال از قدیم ترین زمان ها در کتاب های آسمانی به صالحان ومتقیان داده است که زمین از آن آنان است وپایان تنها به متقیان تعلق دارد[3].
ایشان در فراز دیگری می نویسد: حدیث معروف که می فرماید:«یملاء الله به الارض قسطا وعدلا بعد ما ملئت ظلما وجورا»[4] نیز شاهد مدعای ماست، نه بر مدعای آن گروه.در این حدیث نیز تکیه روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و می رساند که قیام مهدی (عج) برای حمایت از مظلومان است که استحقاق حمایت دارند
شیخ صدوق در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل میکند مبنی بر اینکه این عمر تحقق نمی پذیرد مگر اینکه هر یکی از شقی و سعید ، به نهایت کار خود برسد..
در روایات اسلامی، سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق می شوند. بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی شوند.
معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده ای را پرورش می دهد. این خود می رساند نه تنها حق وحقیقت به صفر نرسیده است، بلکه اگر به فرض اصل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده ترین اهل ایمان ودر ردیف یاران سیدالشهداء هستند[5].
حالا این سوال پیش می آید که آیا تناسبی میان انتظار موعود و حیات پویا ، کسب علم ، ظلم ستیزی و مبارزه با فساد وجود دارد؟ آیا خود انتظار و چشم به راه ماندن ، به گوشه ای خزیدن و ساکت و ساکن ماندن نیست؟
منابع:
[1] بحار الانوار،ج52،ص140
[2] کمال الدین.ج1.ص331
[3] قیام و انقلاب مهدی موعود.ص56-54.
[4] الاستجاد من الارشاد(المجموعه)علامه حسن بن مطهر الحلی.ص 263
[5] الاستجاد من الارشاد(المجموعه)علامه حسن بن مطهر الحلی ص 56.57