می دانید، زن غربی خیلی بخشنده است.
همه را از خوان پر نعمت خویش بهره مند می کند؛
اما خود همیشه سرگردان و تشنه است!
تشنه اینکه به او بنگرند،
طالبش شوند و پی‌اش را بگیرند.
همه همت زن غربی این است
که از کاروان مد عقب نماند
و هر روز جلوه ای تازه کند.
او اسیر و در بند خویش است...
و در این اسارت، سرخوش!

او هرگز به رهایی فکر هم نمی کند،
چون آزاد است و رها... اما در قفس!
زن غربی نمی داند کیست...!